اشیا غیرممکن

اشیا غیر ممکن

یک جسم غیرممکن یا اشیائی که از نظر فیزیکی وجودشان غیرممکن است ولی در نگاه اول فقط عجیب به نظر می‌رسند (که به عنوان یک شکل غیرقابل تصمیم گیری نیز شناخته می شود ) نوعی توهم نوری است که از یک شکل دو بعدی تشکیل شده است که بلافاصله و به طور طبیعی توسط شبکیه چشم به عنوان نمایانگر یک جسم سه بعدی درک می شود. در بیشتر موارد، پس از چند ثانیه مشاهده شکل، عدم امکان آشکار می شود. با این حال، برداشت اولیه از یک شی 3 بعدی حتی پس از مخالفت با آن باقی می ماند. همچنین نمونه های ظریف تری از اشیای غیرممکن وجود دارد که در آنها غیرممکن به خودی خود آشکار نمی شود و لازم است هندسه شی ضمنی را آگاهانه بررسی کرد تا غیرممکن بودن آن مشخص شود.

ماهیت ناپایدار اشیا غیرممکن به دلیل تمایل ذاتی انسان برای تفسیر تصاویر دو بعدی به عنوان اشیای سه‌بعدی است و به همین دلیل است که طرحی از یک "مکعب نِکِر" (Necker) ، تمایل به نشان‌داده شدن به عنوان یک مکعب را دارد در حالی که در حقیقت ۲ مکعب متصل با کمک خطوط مورب است.

تمرکز بر زوایای مختلف یک شیء غیرممکن در فضای سه‌بعدی باعث تکرار بررسی مجدد .....

بقیه در فایل PDF

نابودی در غربت

کاری از مجسمه ساز سودانی : محمد حسین

مکان : فرانسه

 

فنر اسلینکی (Slinky)

فنر اسلینکی (Slinky)

 

فنر اسلینکی  نام یک اسباب‌بازی است که نخستین بار در سال ۱۹۴۵ میلادی

توسط ریچارد جیمز (۱۹۱۸-۱۹۴۷) معرفی شد. از کارهای جالب این اسباب‌بازی

این است که می‌تواند به کمک جاذبه و تکانه‌اش از پله‌ها پایین برود. ویژگی‌های

جالب این شیء باعث موفقیت آن به عنوان یک اسباب‌بازی و به‌کارگیری‌اش در

اسباب‌بازی‌های مختلف دیگر شده است.

 

 

جیمز ایده این اسباب‌بازی را در زمانی که در یک کشتی به عنوان مهندس مکانیک

مشغول به کار بود با مشاهده یک پیچه فلزی که حرکات جالبی داشت به دست

آورد. او که به تصادفی‌نبودن این حرکت پی برده بود فنر را برای نمایش به همسرش

( بتی ) به خانه برد و خیلی زود این ایده در ذهن او شکل گرفت که با ترکیب مناسبی

از فولاد می‌تواند باعث شود فنر «راه برود» و سرانجام پس از یک سال موفق شد این

ایده را پیاده‌سازی کند.

 

 

نام اسلینکی را بتی با جست‌وجو در واژه‌نامه برای این اسباب‌بازی برگزید که در

انگلیسی به معنای «حرکت دزدکی» است. آن‌ها با سرمایه قرضی ۵۰۰ دلاری،

شرکتی (صنایع جیمز) برای تولید این اسباب‌بازی تأسیس و ۴۰۰ نمونه از آن را تولید

کردند و با قیمت ۱ دلار به فروش رساندند که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد و

به سرعت آن را گسترش دادند.ریچارد در سن ۴۲ سالگی همسرش و کارخانه را

ترک کرد و بتی مسئولیت این کارخانه را به تنهایی بر عهده گرفت .

 

 

این شرکت بعدها نمونه‌های مختلفی از اسلینکی تولید کرد که از جمله آن‌ها می‌توان

به عینک اسلینکی و سگ اسلینکی اشاره کرد. سگ اسلینکی در سال ۱۹۵۲

معرفی شد و یکی از شخصیت‌های پویانمایی داستان اسباب‌بازی نیز یک

سگ اسلینکی است؛ ولی همچنان اسلینکی ساده که جز از نظر جنس و میزان

تیزبودن لبه‌هایش (برای رعایت استانداردهای نوین ایمنی کودکان) تغییر چندانی

نکرده است، پرفروش‌ترین محصول این شرکت بوده است. این اسباب‌بازی در

سال ۲۰۰۰ میلادی در تالار مشاهیر ملی اسباب‌بازی معرفی شد .

 

 

زمانی که فنر اسلینکی را آویزان کرده و رها می کنیم ، بدون اینکه پایین اسلینکی

سقوط کند ، اجزای بالای آن ابتدا جمع شده و وقتی به پایین ترین جز می رسد ،

سقوط می کند و به زمین می افتد . که این عمل را می توان براحتی انجام داد و با

تهیه فیلم از آن و کاهش سرعت پخش فیلم ، به صورت واضح آن را مشاهده کرد .

 

فیزیک نهفته در عملکرد  فنر اسلینکی :

در یک اسلینکی در حال سقوط ، تا زمان رسیدن حلقه ها به ته اسلینکی ، به هر

جز آن دو نیروی گرانش زمین و نیروی کشش فنر وارد می شود که با یکدیگر برابرند

و زمانی که اسلینکی به طور کامل جمع شد ، نیروی کشش فنر از بین رفته و جسم

سقوط می کند .

در اسلینکی در حال سقوط ، همواره مرکز جرم اسلینکی در حال سقوط است .

مرکز جرم همواره بین بالاترین و پایین ترین نقطه اسلینکی در لحظات مختلف می باشد.

یعنی اگر اسلینکی را به صورت یک جسم نقطه ای ( همان مرکز جرم) در نظر بگیریم ،

همواره در حال سقوط است .

در فنر اسلینکی در حال سقوط ، انرژی های پتانسیل کشسانی فنر و پتانسیل

گرانشی به انرژی جنبشی تبدیل می شود .

وقتی اسلینکی را به یکباره رها می کنیم ، یک موج شوک (shock wave) در اسلینکی

ایجاد می شود که سرعت این موج شوک از سرعت موج معمولی در اسلینکی

بیشتر است و حالتی شبیه به شکستن دیوار صوتی را ایجاد می کند .

یکی دیگر از بازی هایی که میتوان با اسلینکی انجام داد ، پایین رفتن از پله هاست .

اگر یک اسلینکی را بین دو پله قرار داده و یک سر آن را روی یک پله و سر دیگر آن را

با ایجاد زاویه ای در وسط آن ، به پله پایین تر متصل کنیم و سپس آن را رها کنیم ،

مشاهده می کنیم که اسلینکی با یک حرکت فوق العاده جالب به سمت پایین پله ها

حرکت می کند ، گویی که دارد روی پله ها راه می رود .

عوامل موثر در این حرکت ، اینرسی ، گرانش ، انرژی پتانسیل ، انرژی جنبشی و

امواج طولی و عرضی ایجاد شده در اسلینکی می باشند . با زاویه ای که در فنر

ایجاد شده ، علاوه بر موج طولی ، یک موج عرضی نیز در آن ایجاد می شود که باعث

چنین حرکتی می شود .

موج طولی : موجی که در آن راستای نوسان و راستای انتشار موازی اند .

موج عرضی : موجی که در آن راستای نوسان بر راستای انتشار عمود است .

 

این مقاله توسط فیزیکفا (مصطفی کبیری) تهیه شده است .

 

 

1- پایین رفتن فنر اسلینکی از پله ها - تصویری ( MP4 )

2- هنر نمایی با فنر اسلینکی - تصویری ( MP4 )

 

« می توانیم انجامش دهیم »

 

این پوستر ، در خلال جنگ جهانی دوم و با رویکرد انگیزشی طراحی و اجرا شد.

هرچند که در زمان خودش جندان مورد استقبال قرار نگرفت اما در سال های بعد در

حوزه های سیاسی و اجتماعی بسیاری مورد بهره بردای واقع شد. این پوستر و

پوستر دیگری تحت عنوان " رُزی پرچ کن " در کنار هم جریان ساز شدند.

 

 

در ادامه و فایل PDF زیر توضیحات کاملی از این دو پوستر را مطالعه خواهید نمود و

فایل PDF ( در اینجا )

 

در فیلم کوتاه ذیل نیز اطلاعات تکمیلی در اختیار شما قرار می گیرد.

فایل فیلم ( در اینجا )

 

 

داستان "ماریو"

ماریو Mario ( ژاپنی マリオ:  هپبورن: Mario ) که در ایران

با نام "قارچ خور" هم شناخته می شود، یک شخصیت 

داستانی از مجموعه بازی‌های ویدئویی"سوپر ماریو" 

است که توسط طراح بازی‌های ویدئویی شرکت" نینتندو"، 

"شیگرو میاموتو" خلق شده‌است.

ماریو به عنوان شخصیت اصلی، نماد، سمبل "شانس‌بیار" 

این مجموعه بازی به‌ شمار می‌رود که از زمان خلقش، در

 

بیش از ۲۰۰ بازی ویدئویی حضور پیدا کرده‌است.

 

ماریو یک لوله‌کش ایتالیایی کوتاه قد و سیبیلو است و یک برادر کوچکتر به نام

 "لوئیجی" دارد. او اغلب به دنبال راهی برای نجات" پرنسس پیچ" که اسیر" باوزر"

 ( شخصیت منفی سری بازی های ماریو ) شده، است. او برای اولین بار با نام

 "جامپ‌من" در بازی "دانکی کنگ" در سال ۱۹۸۱ ظاهر شد. همه با شنیدن

نام "ماریو" در یک لحظه یاد لوله‌کش دوست داشتنی "نینتندو" می افتند. بازی

 "برادران سوپر ماریو" جانی دوباره به صنعت بازی های ویدیویی بخشید.

 

 

بازی‌های "ماریو" معمولاً داستان ساده ای دارد و از این قرار است، "پرنسس" که

معشوقه "ماریو" است و "ماریو" خاطرش را می‌خواهد توسط دشمن "ماریو" یعنی

کاراکتر "باوزر" دزدیده شده و "ماریو" به دنبال نجات پرنسس است. اولین

عنوان ازاین سری  Super Mario Bros.بود که برای "سیستم سرگرمی نینتندو" (NES)

در سال ۱۹۸۵عرضه شد، و تقریباً مفاهیم و تعاریفی که برای بازی "ماریو" در آن بازی

تعریف شد تا به امروز دست نخورده باقی مانده‌است. این شامل بسیاری از قدرت‌ها

و مواردی است که به ماریو توانایی‌های ویژه مانند بزرگ شدن یا پرتاب توپ‌های با اندازه

کوچک و بزرگ را داده‌ است.

 

داستان خلق شخصیت ماریو و دلیل نامگذاری آن از زبان خالق

بازی های Mario و Donkey Kong

 

ماریو ، قارچ خور ، لوله کش ، نجار

یک لوله کش ایتالیایی که توسط یک طراح ژاپنی خلق شد، به طریقی، معروف ترین

و شناخته شده ترین چهره خیالی روی کره زمین است و حالا وی را نماد و سمبل

صنعت بازی می دانند. ماریو در بیش از ۱۰۰ بازی حضور داشته و دشوار است که

دنیای بازی های ویدیویی را بدون این لوله کش سیبیلو تصور کنیم. اما اصل و ریشه

وی از کجاست؟

داستان از اوایل دهه ۸۰ میلیادی آغاز می شود، زمانی که شرکت اسباب بازی

سازی "نینتندو" Nintendo قصد ورود به تجارت الکترونیک و گسترش بازار فعالیت

خود را داشت. ( این شرکت در ابتدا تنها کارت های بازی تولید می کرد اما با گذشت

زمان محصولات خود را بیشتر کرد، از اسباب بازی و برنج فوری تا خدمات تاکسی

رانی) چند تلاش ابتدایی "نینتندو" برای بازی سازی برای دستگاه های آرکید با

شکست رو به رو شد.

اما "هیروشی یامائوچی"، مدیرعامل وقت "نینتندو" دست از تلاش برنداشت......

 

(( بقیه در ادامه مطلب ))

ادامه نوشته

یک گرافیتی فلسفی

 

"ماریو" خشمگین می شود

 

گرافیتی، شاهکار دیگری از "هُشوار" بر روی یکی از دیوارهای تهران. زمانی که کاراکتر

بازی به جان کنسول ها می افتد.

وقتی نرم افزار، رویای نابودی سخت افزار را در سر  می پروراند.

 

(( داستان "ماریو" را از طریق برچسب ها پیگیری نمایید. ))

 

 

Kelpies

 

نام این سازه های زیبا Kelpies است که با ارتفاع ۳۰ متری شان یکی از زیباترین

جاذبه های گردشگری پارک "برایانت" در اسکاتلند به شمار می آید..

موزه مادام توسو

ماریا "ماری" توسو ( مادام توسو )   Anna Maria "Marie" Tussaud

متولد ۷ دسامبر ۱۷۶۱ –  فوت  ۱۶ آوریل ۱۸۵۰ (۸۸ سالگی)

هنرمند مجسمه ساز اهل فرانسه است که برای ساخت مجسمه های مومی

شناخته شده است.

وی در قلب فرانسه، در شهر پاریس به دنیا آمد. با تمام شدن سال‌های کودکی و

رسیدن نوجوانی، او به همراه دایی مجسمه‌ساز خود به نام "فیلیپ کورتیوس" برای

فراگیری ساخت مجسمه‌های مومی به شهر ورسای رفت. او در آستانه سی سالگی

یک هنرمند حرفه‌ای در این زمینه شد تا اینکه تصمیم به برپایی نمایشگاه مجسمه‌های

مومی در شهرها و کشورهای مختلف گرفت. اولین نمایشگاه او چیزی حدود شش ماه

با استقبال بی نظیری مواجه شد و در نمایشگاه‌های بعدی نیز هنر دست او برای بارها

مورد تحسین عموم قرار گرفت. مادام توسو در نهایت یک نمایشگاه دائمی از مجسمه‌

هایش را در لندن برگزار کرد.

اولین مجسمه ی مومی خود را در سال ۱۷۷۷ از "وُلتر" فیلسوف معروف فرانسوی

ساخت. از دیگر افراد مشهوری که "ماری توسو"، تندیس مومی آنها را ساخته می توان

از "بنجامین فرانکلین" و "ژان ژاک روسو" نام برد. او موزه مادام توسو را در لندن تأسیس

کرد.

آنچه که در مورد شخصیت مادام توسو بسیار با ارزش و مورد احترام است سختکوشی

او در کنار هنر بی‌نظیرش است. در طی سال‌ها این زن هنرمند با مشکلات زیادی در

این راه دست و پنجه نرم کرد. جدایی از همسر، شکستن کشتی حامل مجسمه‌ها

در دریا و آتش زدن نمایشگاهش توسط شورشیان هم نتوانستند او را تسلیم کنند،

همین روحیه قوی بود که باعث شد در هفتاد سالگی نیز برای بار دیگر نمایشگاهی برپا

کند.

مادام توسو مجسمه‌های شخصیت‌های معروف و تاریخی را چنان با ظرافت و دقت از

جنس موم می‌ساخت که تشخیص آنها با نسخه واقعی در اکثر مواقع سخت است.

او برای ساخت مجسمه هر شخصیت به مطالعه و بررسی زندگی او می‌پرداخت تا

اثری دقیق و فوق‌العاده شبیه به شخص مورد نظرش را خلق کند.

با مرگ مادام توسو در سال ۱۸۵۰ آثار او که نمونه‌های بسیار با ارزشی هستند در

موزه مادام توسو به نمایش گذاشته شدند، موزه‌ای که در زمان حیات او توسط شرکتی

که در زمان زنده بودنش ثبت کرد، اداره می‌شود.

موزه"مادام توسو" با وجود محبوبیت در جهان و آمار بالای بازدید کنندگان، موزه مناسبی

برای دیدن آثار هنری و فرهنگی نیست و بیشتر موزه سرگرمی محسوب می‌شود که

بازدید کنندگان می توانند با مجسمه ها عکس بگیرند.

 

مجسمه های مادام توسو : 

 

فیلم ( MP4 )

 

 

تفاوت "کارتون" و "کاریکاتور"

براساس تعریف فرهنگ لغت آکسفورد از کلمه "کارتون" به عنوان فعل، تفاوت مختصری

میان دو کلمه "کاریکاتور" و "کارتون" وجود دارد. در واقع، "کارتون" و "کاریکاتور" در این

فرهنگ دقیقا به عنوان دو کلمه مترادف به کار رفته اند. بدیهی است که این دو کلمه

در زبان محاوره مفهومی بسیار نزدیک به هم پیدا کرده اند.

همان طور که از مفهوم ریشه ایتالیایی این کلمه (کاریکارا یعنی شباهتی که در آن

خصوصیات ویژه موضوع به نحوی اغراق آمیز و غیر طبیعی نمایانده می شود) برمی آید،

دیگر "کاریکاتور" محدود به تصویر الزامی چهره نیست. همان طور که "کارتون" همیشه

قطعا در رابطه با موضوعات سیاسی یا مباحث جاری "کاریکاتور" نیست. آنچه بدان

"کاریکاتور" اطلاق می شود، ممکن است تنها یک طرح تمثیلی یا کنایه ای باشد؛ با این

هدف که به جای خنداندن، بیننده را به تفکر وادارد. آنچه از کلمه "کاریکاتور" برمی آید،

این است که یک اثر "کاریکاتور" معمولا مقداری تخیل و اغراق در خود دارد. مهم تر از آن

اینکه در بیان هدف خود از اصطلاح روزمره و عام به همان شکل متداول بهره می گیرد.

این خود یکی از ویژگی های تعیین کننده "کاریکاتور" در نقطه زمانی خلق اثر است.

شواهد موجود نشان دهنده این حقیقت است که برای دستیابی به تعریف واقعی

"کاریکاتور" نباید به بررسی سبک خاص هنرمند در خلق یک اثر "کاریکاتور" پرداخت

بلکه ملاک شناختن افرادی است که او به عنوان ناظران یا بینندگان اثر خود در نظر می گیرد.

آثار "کاریکاتور" به رغم تنوع و تفاوت آشکارشان با یکدیگر از یک جنبۀ اصلی و اساسی

مشترک برخوردارند و آن اینکه همه آنها برای چاپ طراحی می شوند. با توجه به نکات

یاد شده اکنون روشن است که مترادف بودن دو واژه "کاریکاتور" و "کارتون" و به ویژه

کاربرد "کاریکاتور" به جای هر دو در زبان فارسی، بر چه اساسی است. در نقاشی های

نقاشان بزرگ قرن ۱۶ میلادی، از قبیل هولباین و بروگل، نقش های "کاریکاتور" مانند،

فراوان وجود دارد. به طور مشخص، کاریکاتورسازی که اساس آن تأکید بر جنبه خنده آور

اشخاص موضوع "کاریکاتور" است، در قرن ۱۷ میلادی به دست کاراتچی در ایتالیا پایه

گذاری شد.

 

بخشی از مقاله ی آقای سید علی معراجی

مقاله شماره 4 در پایین

 

مقاله 1

مقاله 2

مقاله 3

مقاله 4

مجسمه پدر و پسر

 

 

این مجسمه که در برزیل قراردارد نمادی از فداکاری پدران برای پسران تفسیر می شود.

( پسر از تکه های جدا شده ی پدر درست شده است .)

اما به عقیده نگارنده این تندیس می تواند نمادی از " وابستگی به مسیر " باشد. 

بطری کلاین( klein bottle )

 

فلیکس کلاین (1925-1849 میلادی) ریاضیدان آلمانی و عضو آکادمی علوم برلین  در

سال 1882 نمونه جالب دیگری از سطح یک رویه طرح کرده است که بطری کلاین

( klein bottle )  معروف شده است. این بطری سطح کاملاً بسته ای دارد. با وجود

این، برای آن نمی توان رویه داخلی یا خارجی معلوم کرد و به عبارتي ديگر حجم آن

صفر است. این شکل هم مثل نوار موبیوس داری یک رویه است ولی بر خلاف آن هیچ

کناره ای ندارد. می توان برشی از آن بدست آورد که هر نیمه آن یک نوار موبیوس

تشکیل دهد. بطری کلاین را می توان به هر طرفی چرخاند بدون اینکه هیچ اتفاقی برای

مایع درون آن بیفتد.

 

 

 

بطری کلاین و نوار موبیوس در نظریات در کیهان شناسی:

 

در کیهان شناسی مطرح شده است که کیهان را به شکل زین اسب میداند و اشکالی

نیز به نام بطری کلاین و نوار موبیوس ارائه شده است. در بطری کلاین جهان بسته است

و به شکل یک بطری است در نوار موبیوس جهان درون و بیرون ندارد، اگر حرکت در جهان

را از جایی شروع کنیم که روی نوار باشد که سرانجام از زیر نوار سر درمی آوریم و یا

اگر از زیر آن شروع کنیم به روی آن خواهیم آمد.

 

 

 

 

بطری کلاین و نوار موبیوس در نظریات در معماری:

خاصیت موبیوسی: خاصیتی است که رابطه بین «درون» و «بیرون» را وارونه می‌کند.

یعنی هر نقطه از یک سطح موبیوسی در عین حال که درون است، بیرون نیز می‌باشد!

بنابراین در یک تغییر پیوسته، نوعی دگرگونی در ماهیت یک فضا صورت می‌گیرد.

در واقع در این حالت فضا خاصیت دو گانه اما پیوسته پیدا می‌کند.

خاصیت موبیوس که گذر از درون به برون و از برون به درون را ممکن می‌کند، کمابیش

توانسته است بر فراز شکاف حاصل از دوگانگی (ثنویت) پلی بزند (شایگان،۱۳۸٠).

بنابراین، فضای میان «برون و درون»، «پیوستگی» و «تکرار» با یک تعریف ریاضی به یک

سطح هندسی تبدیل می‌شود. سطحی که بر آن در هر لحظه ای هم داخل و هم خارج

فضا هستیم. این ویژگی در طراحی معماری مورد توجه قرار گرفته است.

 

 

خانه بطری کلاین – klein bottle house

در این خانه احساسی از رسیدن به طبیعت و یک محیط زیست منحصربه‌فرد، در تضاد

با تمام خانه‌های آن شهر وجود دارد. موقعیت ساختمان مکان یابی و ارتباط آن با بادهای

غالب، نقاط احتمالی ورودی، توپوگرافی و پوشش گیاهی در نظر گرفته شده و کاملاً با

محدودیت‌های سایت هم خوانی دارد.

معماران استرالیایی (کارلس رایان وپرهران) به ایده بطری کلاین به خاطر زیبایی آن گرایش

داشتند و به قرار دادن اتاق‌ها درون بطری، به شکل اشیای جا داده شده درون آن ، نگاه

می کردند.

خانه بطری کلاین (klein bottle house ) درون بافت درختی بر روی تپه‌های شنی با

فاصله کوتاهی از ساحل وحشی ۱۶ واقع شده‌است.

 

 

از همان اول شرکت ساختمانی ام‌ سی‌ آر می‌خواست که خانه‌ ای طراحی کند تا در

داخل خط درخت‌های موجود در ناحیه حرکت کند، به همین دلیل در طراحی این ساختمان

آن‌چه به عنوان مارپیج یا همان ساختمان پوسته مانند آغاز شد در نهایت به مارپیچی

پیچیده‌تر و به بطری کلاین توسعه یافت. آن‌ها مشتاق بودند که از نظر توپولوژیکی به

بطری کلاین وفادار باشند.

موقعیت سایت ساختمان و ارتباط آن با بادهای غالب، توپوگرافی و پوشش گیاهی منطقه

همه با محدودیت‌های سایت و ساختمان هم‌خوانی دارند.

دیوارهای این خانه مانند اریگامی‌های کاغذ تا و چین دارند، اتاق‌ها حول محوری مرکزی که

حایط را شمای می‌شود قرار گرفته‌اند و چشم‌انداز زیبایی از بالا به پایین ایجاد کرده‌اند.

سنت استفاده از هندسه تجربی در طراحی این ساختمان برای به کارگیری و برآورده کردن

نیازهای معاصر به صورت بسیار زیبایی به کار گرفته‌است و به اتاق‌ها درون بطری به شکل

اشیا جا داده شده درون آن نگاه شده‌است.

کیفیت پیچشی پوسته حلقه ای ساختار به خصوص در بافت درختی گردهمایی آرامش

بخشی را به ارمغان آورده است.

 

 

** یک جزوه کوتاه با گردآوری حسین محمد نژاد

طرح های مینیمال محسن ولیحی

 

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

هفت منتقد هنری که نگاه ما را به هنر تغییر دادند

1- پلینی بزرگ (۲۳-۷۹)

در کتابی به نام تاریخ طبیعی، پلینی بزرگ، طبیعت گرای لاتین، تمام موضوعاتی را که

به دلیل تاریخ خود آنها با ارزش می دانست، بررسی می کند و چندین فصل را به

صنعتگران، هنرمندان و معماری اختصاص می دهد. پلینی اصل نقاشی را دنبال می

کند و اینگونه بیان می کند که نقاشی از زمانی آغاز شد که انسان سعی کرد سایه

ی خود را دنبال کند. پژوهشگران این نظریه را ارائه داده اند که نوشته های پلینی،

جورجیو وازاری را تحت تاثیر قرار داد که هزار سال بعد، تاریخ  هنر معروف خود را

نوشت.

 

2- شی هه  Xie He (قرن ششم میلادی)

صدها سال پیش، هنر رقابتی واضح بود. در قرن ششم، شی هه، هنرمند چینی

«شش اصل» خود را برای رتبه بندی نقاشان بر اساس شایستگی آنها تبیین کرد.

برای نمونه، «طغیان روح» به انرژی غیرقابل توصیف خاصی اشاره می کند. سایر

معیارها فنی تر یا رسمی تر هستند: «روش استخوانبندی» یا استفاده ی ساختاری

از قلم؛ ترکیب بندی؛ و در مورد هنرمندانی که آثار هنری موجود را کپی می کردند،

وفاداری به نسخه ی اصلی. اصولی شی هه به قدری پایدار و بادوام بودند که هنوز

هم برای ارزیابی نقاشی های سنتی چینی مورد استفاده قرار می گیرند.

 

3- جورجیو وازاری (۱۵۱۱-۱۵۷۴)

وازاری که اغلب به عنوان اولین تاریخ نویس هنری از او نام برده می شود، ترجیحات و

تعصبات تاثیرگذاری نیز بنیان نهاده است. نوشته ی اصلی او که در سال ۱۵۵۰ نوشته

شده است، به نام زندگی برجسته ترین نقاشان، مجسمه سازان و معماران،

فهرستِ خلاقترین اشخاص آن زمان را ارائه می دهد. افراد درون این فهرست همگی

ایتالیایی بودند و به طور ویژه، اهل توسکانی (میکل آنژ، جوتو، ساندرو بوتیچلی). خود

وازاری عبارت «رنسانس» را ابداع می کند و تولد دوباره ی فرهنگ را در اروپا از قرن

سیزدهم تا شانزدهم، به اسطوره تبدیل می کند.

 

4- جاناتان ریچاردسن بزرگ (۱۶۶۷-۱۷۴۵)

در سال ۱۷۱۵، جاناتان ریچاردسن، نقاش و مجموعه دار بریتانیایی، چیزی را نوشت

که به عنوان اولین اثر درباره ی تئوری هنر به زبان انگلیسی شناخته شده است.

ریچاردسن معتقد بود که نقاشی اهمیت دارد چون به ما این امکان را می دهد که

ایده هایمان را انتقال دهیم، ما را از وجه حیوانی مان فراتر می برد و امکان بیان یا

سبک فردی را به ما می دهد. ریچاردسن همچنین به عنوان اولین نویسنده ای که

عبارت «نقد هنری» را به کار برده است، شناخته می شود. در «رساله ای در باب

کلیت هنر نقد»، در سال ۱۷۱۹، ریچاردسن تلاش می کند تا اصولی برای چگونگی

نقد یک هنرمند یا یک نقاشی و همچنین چگونگی اثبات اصالت یک اثر هنری تبیین

کند.

 

5- اتیین لا فون دو سن ین (۱۶۸۸-۱۷۷۱)

یکی از اولین منتقدان در فرانسه، اتیین لا فون دو سن ین، در اواسط قرن هجدهم

سالن های موزه ی لوور را مشاهده کرد و درباره ی آنها گزارش نوشت. در یک مقاله

در سال ۲۰۰۹، ماریک جانکر تاثیر پایدار او را بر فن نقد زیبایی شناسی را ثابت کرد. او

نوشته است: «پس از بحث درباره ی هنر معاصر و جامعه ی معاصر، آثار سالن در

معرض تحلیل انتقادی قرار گرفتند و این کار با بالاترین ژانر نقاشی تاریخی آغاز شد.

این روش ساختاری الگویی برای نقد هنری برای بیش از صد سال آینده ایجاد کرد.»

 

6- دنیس دیدرو (۱۷۱۳-۱۷۸۴)

در سال ۱۷۴۷، در اوج مکتب روشنگری، دنیس دیدرو شروع به ویرایش دانشنامه ی

بسیار تاثیرگذار فرانسه کرد که موضوعاتی مانند فلسفه، نقد و علوم را پوشش می

داد. طی سالهای کاری اش، او آثار اندیشمندان بزرگی مانند ژان ژاک روسو، ژاک نکر

و ولتر را منتشر کرد. خود دیدرو در نگارش مقالات بسیاری درباره ی ادبیات و همچنین

هنر همکاری کرد.

«مقاله ی درباره ی نقاشی» او هم بر چارلز بودلر شاعر اثر گذاشت و هم بر گوته که

در زمینه های بسیاری دانشمند بود. دیدرو در سال ۱۷۵۹ شروع به مشاهده ی

سالن های لوور کرد و در فصل تابستان، آثار هنری را ارزیابی می کرد و سپس چندین

ماه را صرف نوشتن تحلیل هایش می کرد. شاید بیش از تمام پیشینیانش، دیدرو

شخصیت خودش را وارد مقالات هنری طولانی و پیچیده ی خود می کرد.

 

7- یان یواخیم وینکلمن (۱۷۱۷-۱۷۶۸)

وینکلمن، تاریخ نویس هنری اهل آلمان، در دوره ی روشنگری باعث بیدار شدن دوباره

ی علاقه به هنر کلاسیک شد. در مقاله ای با عنوان «اندیشه هایی در باب نقاشی و

مجسمه سازی یونان» او ادعا می کند: «تنها راه عالی شدن ما، یا اگر ممکن باشد

حتا بی نظیر شدن، تقلید کردن از یونانی ها است.» او که در واتیکان کار می کرد (به

عنوان کتابدار، و سپس مسئول اشیای عتیقه و نهایتا، منشی یکی از کاردینالها)، به

مجموعه ی گسترده ای از گنجینه های کهن که متعلق به کلیسای کاتولیک بودند،

دسترسی داشت و سیستمی برای تمایز قائل شدن میان دوره های مختلف در تاریخ

هنر غرب ارائه داد که امروزه نیز مورد استفاده است.

 

https://t.me/joinchat/AAAAAEOZIOmg3nLm3WufYA

حالات ازدواج

مجموعه تابلوهای نقاشی با نام ازدواج یا حالات ازدواج (Marriage à-la-mode) شش

تابلو نقاشی از "ویلیام هوگارت" نقاش اهل انگلستان می باشد. این تابلوها که بین

سالهای ۱۷۴۳ تا ۱۷۴۵ کشیده شده است گونه ای نقد سرسختانه درخصوص جامعه

و مردم طبقه بالا و مرفه سده ۱۸ میلادی است. نقد و اخطار هوگارت دربرگیرنده نتایج

فجیع یک ازدواج نامعقول و ناشایسته است که برای پول انجام شده است و بنده

نوازی و زیبایی شناسی را به هجو و طنز می کشاند. تصاویر در نگارخانه ملی لندن

نگهداری می شوند.

 

 

اسطوره های ژاپن

 

تنگو Tengu  موجودی افسانه ای است که در هنر، تئاتر، ادبیات و

باورهای عامیانه مردم ژاپن متجلی شده است. هر چند تنگوها به صورت

ارواحی وحشتناک معرفی می شوند، اما گاه به مثابه خدایان آیین شینتو

مورد پرستش قرار می گیرند. زائران معابد شینتو بر این باورند که غالباً

درختان کاج و جنگل های اطراف این معابد، مأوای تنگو است. افسانه

هایی که از اونی یاد می شود غالباً بودایی است. بودیسم برای مدت

زمان زیادی بر این نظر بود که تنگوها شیاطینی مزاحم و پیام آوران جنگ

هستند. اما این دیدگاه بودایی به مرور زمان نرمتر شده است. اینک

تنگوها روح محافظ کوه ها و جنگل ها هستند و البته همچنان خطرناک

محسوب می شوند.

 

 

یُوکای  Yōkai (به معنی روح، دیو، یا تجسم) رده ای از اوباکه، آفریده هایی افسانه

ای در فولکلور ژاپنی است. خود یوکای ها هم اختلاف زیادی با هم دیگر دارند. بعضی

دارای ویژگیهای قسمتی آدمی مانند و قسمتی جانوری هستند (مانند کاپا و تنگو).

یوکای عموماً دارای نوعی نیروی معنوی و ما وراء طبیعیست، و برای همین است که

برخورد آدمیزاد و یوکای خطرناک است. یوکایها هم در بنی آدم انگیزه ها و برنامه

هایی می بینند که قابل درک و فهمیدن نیست. در عصر ادو هنرمندان بسیاری مانند

توری یاما سکیئن یوکای های بسیاری را ملهم از فولکلور ژاپنی آفریده، که امروزه

برخی از آنها به خطا یوکای افسانهای اجدادی به شمار می آیند. برخی یوکای ها به

سادگی از آدمیزادها اجتناب می کند؛ آنها منطقه های منزوی دور از جای سکونت

آدمیزاد را تفضیل می کنند. هرچند برخی دیگر از یوکایها زندگی نزدیک جای سکونت

آدمیزاد را می گزیند. یوکای ها معمولاً اتصال با آتش، جهت شمال شرقی و فصل

تابستان دارد.

پرتره

پرتره فیودور داستایفسکی اثر واسیلی پرو، ۱۸۷۲ میلادی، تکنیک: رنگ

روغن روی بوم، ابعاد :۹۹ × ۸۰٫۵ سانتیمتر، مکان کنونی: نگارخانه ترتیاکو,

مسکو

 

دیدار با چند مجسمه‌ که از تهرانی‌ها گله دارند - کاری از خبرگزاری ایسنا

کمی بالاتر از ورودی پارک لاله در محوطه بیرونی موزه هنرهای معاصر تهران،

مجسمه‌هایی به چشم می‌خورند که توجه‌ها را به خود جلب می‌کنند، تندیس‌هایی

نفیس که گاه دلتنگ دیدوبازدید عابران و رهگذران هم می‌شوند.

خالقان این مجسمه‌ها چه کسانی هستند، آثاری که سال‌هاست در باغ "موزه

هنرهای معاصر" جا خوش کرده‌اند و جلوه متفاوتی به این مکان خاص بخشیده‌اند،

اما بیشترمان نمی‌دانیم جنس‌شان چیست و اینکه چقدر دلشان برای چند نگاه خیره

و کنجکاو تنگ شده است و شاید چند پرسش دیگر، که این گزارش سعی کرده به

پاسخ برخی از آن‌ها بپردازد.

به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ،در

این محوطه در مجموع 15 اثر از هنرمندان بزرگ ایران و جهان از جمله هنری مور،

پرویز تناولی، مارینو مارینی، ادواردو چیلیدا و... به چشم می‌خورد.

 

1- � مرد در حال قدم زدن و زن ایستاده � اثر آلبرتو جاکومتی 

(Walking Man 1)

 

 

 

(( بقیه در ادامه مطلب ))

ادامه نوشته

دو نقاشی زیبا

 

عشاق - رنه ماگریت - 1928

 

 

 

 

دوشیزه - آلبرت ادلفلت - 1833

ستایش بره مقدس

نقاشی که بیشترین بار دزدیده شده است!

 

وقتی سرتاسر یک کلیسای جامع، برای شش بار به عمق 10 متر با امواج ایکس ری

برای پیدا کردن یک نقاشی مسروق جستجو شود، می توان فهمید که یک نقاشی

بسیار مهم گم شده است.

 از سال 1934 جستجو برای یک قسمت از دوازده قسمتِ نقاشی «پرستش بره

مقدس» یا "the Ghent Altarpiece" ادامه دارد.

هوبرت و یان وان آیک در سال 1432 این نقاشی دوازده پنلی را کشیده اند که از

اولین نقاشی های رنگ روغنی در ابعاد بزرگ و برای کلیسای جامع سنت باوو در

گنت (بلژیک کنونی) نقاشی شده است.

اما داستان سالم باقی ماندن این نقاشی تقریبا یک معجزه است! پنل های تاشوی

این نقاشی بیش از ده ها حادثه و سرقت را از سر گذرانده اند. از آتش سوزی،

تخریب توسط شمایل شکنان، چندین بار دزدیده شدن و جدا شدن قطعه ها گرفته تا

پرتاب شدن بخاطر انفجار مین!

اولین بار ناپلئون دستور تصاحب آن از کلیسای جامع را داد، ولی بعد از شکست

واترلو در 1815 به گنت برگردانده شد. سپس به خاطر بدهی های اسقف کلیسای

جامع به مجموعه پادشاه پروس به مبلغ حدود 16000 دلار فروخته شد.

در طول جنگ جهانی اول، آلمان ها تعدادی از پنل های این نقاشی را غصب کردند و

در نهایت در 1920 به عنوان بازپرداخت غرامت جنگی طی قرارداد ورسای، به بلژیک

بازگرداندند و پس از یک قرن این قطعه ها دور هم جمع آورده شدند.

خیلی زود پس از سی سال دو پنل دیگر به سرقت رفت، یکی پنل «جان باپتیست» 

و یکی پنل «قاضیان»؛ که پنل قاضیان هیچوقت دوباره پیدا نشد.

در طول جنگ جهانی دوم نقاشی برای محافظت به واتیکان فرستاده شد که توسط

نازی ها تصاحب  و به دستور هیتلر در یک معدن نمک در اتریش قرار داده شد.

سپس نیروهای متفقین در یکی از عملیات ها در پایان جنگ، آن را همراه با شاهکار

های دیگری از ورمیر و میکلانژ در معدن نمک کشف کردند و در یک عملیات نجات،

تمامی آثار هنری مسروقه و گم شده اروپا در طول جنگ جهانی را گرد هم جمع

کردند.

 

 

 

دوازده قسمت کامل نقاشی «ستایش بره مقدس»

"The Ghent Altarpiece Open"

اثر هوبرت و یان وان آیک / 1432

مجموعه هنر لوکاس در فلاندر

From the collection of Lukas Art in Flanders

 

 

 

یک پنل از دوازده پنل نقاشی

The Ghent Altarpiece: Adoration of the Mystic Lamb, 1432

Hubert and Jan Van Eyck

From the collection of Lukas Art in Flanders

 

 

 

دلیل نام گذاری این اثر این است که در مرکز یکی از پنل های نقاشی، مسیح به

شکل یک بره مقدس در حال خونریزی به درون جام مقدس به تصویر در آمده است.

 

 

 

 

پنل مفقود شده قاضیان که بازسازی و دوباره نقاشی شده است.

The Ghent Altarpiece: The Just Judges, 1939

 Jef Van der Veken

From the collection of Lukas Art in Flanders

هنوز در حرکت است

 

🎨نقاشی: گالیله در دادگاه تفتیش عقاید، اثر کریستیانو بانتی، ۱۸۵۷ میلادی

 

و هنوز در حرکت است (And yet it moves) عبارتی است که گالیلو گالیله،

فیزیکدان، ریاضیدان و فیلسوف ایتالیایی در سال ۱۶۳۶ در جلسه محاکمه خود در

دادگاه تفتیش عقاید بر زبان آورد. منظور او از این عبارت این بود که علیرغم توبه نامه

اش مبنی بر ایستایی زمین، هنوز زمین بر گرد خورشید در گردش است. امروزه از

این عبارت برای مواقعی استفاده می شود که بخواهند بگویند علیرغم هر چه که

شما می گویید حقیقت چنین است. هیچ مدرکی از اینکه گالیله چنین حرفی را در

دادگاه خود بیان کرده باشد وجود ندارد و در صورت گفتن چنین حرفی مطمئناً برایش

بسیار خطرناک بوده است. در اولین زندگینامه گالیله که بدست شاگردش وینچنزو

ویویانی در سالهای ۱۶۵۵ تا ۱۶۵۶ میلادی نوشته شده حرفی از این گفته او نیامده

است. اولین بار این گفته گالیله در کتاب کتابخانه ایتالیایی نوشته جوزپه بارتی آمده

که در سال ۱۷۵۷ به انگلیسی نوشته شد: آن هنگام که او را آزاد کردند نگاهی به

آسمان و سپس به زمین افکند، پایی بر زمین کوفت و در حالتی متفکرانه گفت: اپور

سی مو، یعنی هنوز هم در حرکت است، زمین. در سال ۱۹۱۱ این جمله را در یک

نقاشی اسپانیایی یافتند که متعلق به یک خانواده بلژیکی بود. تاریخ کشیده شدن

این نقاشی به یک یا دو سال پس از مرگ گالیله می رسد (۱۶۴۳ یا ۱۶۴۵ میلادی)

اما به نظر می رسد که تاریخ نوشته در نقاشی درست نباشد.

موج عظیم کاناگاوا

اثر کاتسوشیکا هوکوسایی - 1833

 

 

این نقاشی یکی از معروف ترین آثار هنری دنیا و هم چنین به شکل بحث برانگیزی،

کنایه آمیزترین کار هنر ژاپن است. در ابتدا، هزاران نسخه از این نقاشی به سرعت

تولید شد و به فروش رفت. با وجود این که این اثر در زمانی خلق شده که ژاپن از

نظر داد و ستد با جهان با محدودیت های زیادی مواجه بود، "موج عظیم کاناگاوا" رگه

هایی از تاثیر هنر هلندی را در خود دارد. خود این تابلو بعدا در قرن نوزدهم در اروپا به

منبع الهام آثار زیادی تبدیل شد.

 

 بقیه در فایل ( PDF )

 

 

نقد نقاشی موج عظیم -  ( PDF )

پانزده واقعیت درباره موج عظیم - ( PDF )

 

 

کیوریتور Curator

تاریخچه نمایشگاه‌گردانی به تکنیک‌هایی برمی گردد که "مارسل دوشان"  در سال

۱۹۳۸ در اجرای نمایشگاه بین‌المللی سوررئالیست‌ها در پاریس به‌کار برد. این

تکنیک‌ها ترفندهایی ساده و هوشمندانه برای تأثیر فوری، شدید و غریب بودند که

دوشان به آن‌ها احتیاج داشت، به منظور ارائه آثار سوررئالیست‌ها در بیرون از موزه و

فضای آکادمیک و نظام سنتی متداول. آثاری که بر این بیرون ماندن اصرار داشتند.

 

 

برای اطلاعات بیشتر در این خصوص ابتدا نظر مدیر مرکز فرهنگی – هنر چارسو که

در ایلنا به چاپ رسید را می خوانیم و سپس دو مجموعه در قالب PDF  برای مطالعه

بیشتر ارائه می گردد.

 

 

گفت‌وگو با مدیر مرکز فرهنگی هنری چارسو ، خبرگزاری ایلنا  95/5/17 :

 

مدیر مرکز فرهنگی هنری چارسو با بیان اینکه اقتصاد هنر در ایران مهم‌تر است،

گفت: معتقدم کیوریتوری در ایران هم‌پا و نزدیک به اتفاقاتی که در جهان است پیش

خواهد رفت اما مهم این است که مسائل مربوط به اقتصاد هنر در کشور ما اولویت

دارد و بیشتر تعیین‌کننده است تا فعالیت‌های پژوهشی و علمی.

 

کیوریتور کیست؟ آیا کیوریتوری شغل است؟

 

واژه «کیوریتور» ازجمله واژه‌های نسبتا جدیدی‌ست که چند سالی است وارد عرصه

هنرهای تجسمی ایران شده است. شاید اواخر دهه هشتاد روی برخی از پوسترها،

در کتابچه‌ها، نقدها و دیگر متون به این عنوان برمی‌خوریم. این کلمات وارداتی در

بیشتر موارد بدون بار معنایی کامل خود به فرهنگ، هنر و بازار ما واردشده‌اند،

بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که با آگاهی کامل از تمامی جوانبش آن را به کار

ببریم.

این کلمه که بیشتر با عنوان «نمایشگاه‌گردان» یا «هنرگردان» در ایران ترجمه شده

یکی از مهمترین موضوعات در حوزه هنر معاصر است.

کیوریتوری که تخصصی بینارشته‌ای است می‌تواند در نوع نگرش جامعه به مقوله

فرهنگ و هنر تغییر ایجاد کرده یا موجب ایجاد حرکت‌های هنری نو شود.

در تمام دنیا دقیقا برخلاف کشورما، معمولاً پژوهشگران هنر و علوم اجتماعی و گاه

هنرمندانی که توانایی‌ آن را دارند؛ .....  ( بقیه در ادامه مطلب )

 

 

1- فایل روزنامه شرق PDF

2- فایل سایت تندیس PDF

ادامه نوشته

"آوت سایدر آرت" یا "هنر در حاشیه" - OUTSIDER ART

در یادداشت های پیشین به " هنر خام " ( ART BRUT )  "ژان دوبوفه"

اشاره شده بود. اکنون در این یادداشت به بحث مبسوط تری از این رویکرد یعنی

" هنر در حاشیه " پرداخته خواهد شد و اشاره خواهد شد که "هنر خام یکی از زیر

شاخه های آن می باشد:

 

1- شرح کلی " هنر در حاشیه"

2- زیر شاخه های آن

3- نمایشگاه های سالانه و هنرمندان مطرح آن در ایران 

4- ویژگی های این رویکرد

 

 

( بقیه در ادامه مطلب ) 

ادامه نوشته

اثر آلیشا مارتین در مادرید، آبشاری ساخته شده از پنج هزار کتاب، که از پنجره

بیرون می ریزند.

اشاره ای است به عصر دیجیتال و اینترنت و بی توجهی مردم به کتاب و کتابخوانی.

اهرام مرویه

 

این اهرام در سودان واقع شده اند و محل دفن پادشاهان بوده اند. تعداد این

اهرام در سودان حدود 220 هرم می باشد.

"فرشته گابریل" به "مریم باکره"، تولد مسیح را بشارت می دهد

نقاش: ماتیاس استامر

تاریخ: قرن ۱۷ میلادی

تکنیک: رنگ روغن روی بوم

ابعاد: ۱۱۳×۱۶۶ سانتی متر

مکان: گالری اوفیتزی، فلورانس، ایتالیا

 

 

توضیحات: فرشته "گابریل" بر مریم باکره ظاهر شد و به وی بشارت داد که

پسر خدا را بارداری و به زودی صاحب فرزندی خواهی شد؛ او را "جاشوا"

نامگذاری کن که از نام خدای یهودیان - به معنای نجات دهنده - الهام گرفته

شده است.

شاهزاده پاپ - " اندی وارهول "

در  (( ادامه مطلب  )) می خوانید و می بینید : 

 

1- زندگی نامه و آثار اندی وارهول

2- معرفی فیلم  Factory girl

3- اسلاید شویی کوتاه از آثار او

4- عکس هایی از او

ادامه نوشته

"هنر خام"

 

 

مسافر سرگشته 1950

 

 

"هنر خام" (به انگلیسی Art Brut) ، نامی بود که "ژان دوبوفه" Jean Dubuffet

 نقاش و مجسمه‌ساز فرانسوی، برای نقاشی‌های غریزی افراد آموزش‌ندیده،

انتخاب کرده بود؛ کودکان، کسانی که نارسایی ذهنی دارند، زندانیان آموزش‌ندیده و

افرادی از این دست که به عبارتی در هنر و نقاشی، خام‌دست بودند. البته

کوبیست‌ها و نقاشان و هنرمندان دیگری مثل "پُل کله" از نقاشی‌های کودکانه یا آثار

بدَوی و بومی، الهام گرفته بودند و نام "هنر نائیو" را برای این سبک کارها به‌کار

می‌بردند.

اما ایده "ژان دوبوفه" خالص‌تر بود و معتقد بود هنرمندان هنر ابتدایی یا نائیو این کارها

را به هر حال برای مخاطبانی و ....

 

بقیه در ( ادامه مطلب )

ادامه نوشته

نقاشی "کولی در خواب"

 

نقاشی "کولی در خواب" یا "خواب کولی"  اثر "هانری روسو" دارای خطوط دقیق،

اشکال هندسی، رنگ های روشن و تصاویر خیالی است که به این نقاشی

احساسی صلح آمیز و آرام بودن می دهد. حتی با این که شیر بالای سر کولیِ

خوابیده، ایستاده است.

مانند بسیاری از نقاشی های بزرگ، این نقاشی هم در سال 1897 چندان مورد

قبول عامه قرار نگرفت اما امروزه بسیار محبوب شده است.

چِن ونلینگ، «هنرمندِ منتقد مادی گرایی»

چِن وِنلینگ (Chen Wenling)، مجسمه ساز چینی، در سال 1969 در روستایی

کوچک و در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. خانواده او بضاعت آن را نداشت که برای او

اسباب بازی بخرد، از همین روی، او در همان کودکی با خاک و گِل برای خود اسباب

بازی می ساخت. همین سرگرمی کودکانه انگیزه ای ماندگار را در او ایجاد کرد که به

هنر روی آورد. او نخست در آکادمی هنر و طراحی شیامِن و بعد در آکادمی هنرهای

زیبای پکن تحصیل کرد و در سال 1994 فارغ التحصیل شد.

ونلینگ که در پیشینه اش هم فقر خانوادگی را می دید و هم در دهه های بعد

عمرش رشد شتابان و کاپیتالیسم وارداتی چین را نظاره می کرد، آشکارا می کوشد

در آثارش به نقد مادی گرایی بپردازد؛ به خصوص مادی گرایی افسارگسیخته و

نوظهور در چین. «خوک»، «انسان خوکنما» یا «خوک انسان نما» یکی از

پربسامدترین سوژه های اوست که هدف از آن دقیقاً ترسیم روح کالازده انسان

معاصر است که با اشتهای سیری ناپذیرش به جانوری زشت صورت، زشت سیرت و

همه چیزخوار تبدیل شده است.

 

یکی از کارهای او «گاو نر زرین» (زرین بودن نشانۀ طلا و پول) است که نماد سرمایه

داری است (یعنی بانک ها، مؤسسات مالی و اعتباری)؛ گاوی که هیچ سرش نمی

شود و به هیچ وجه رام شدنی نیست. 

 

 

 

 

مجسمه دیگر «آویزانی» (Suspense ـ یا تعلیق) است که باز هم درونمایه انتقادی

نسبت به انسان دارد. این مجسمه انسان را در زنجیرۀ وحش نشان می دهد. در این

مجسمه نوعی «اینهمانی» (همذات بودگی) میان انسان و حیات وحش نمایان

است و آدمی به عنوان یکی از جانوران وحش، در این «آویزانی» (معلق بودن) به سر

می برد؛ آویزانی در زنجیرۀ غذایی. و در یک جمله: انسان هیچ نیست مگر جانوری

شکارچی مانند سایر جانواران شکارچی.

 

(م.تدینی)