کلیسای اُوِر

 

یک نقاشی رنگ روغن است ( ابعاد: ۷۴ × ۹۴ سانتیمتر ) که توسط "ونسان ون

گوگ" در ژوئن سال۱۸۹۰ کشیده شده است و اکنون در موزه اورسی در پاریس

نگهداری می شود. کلیسای واقعی در کشور فرانسه در میدان de l'Eglise شهر اُوِر

سور آواز در۲۷ کیلومتری شمال غربی پاریس قرار دارد.

 

 

 

تصویر کلیسا در سال 2006

 

متعارف‌ترین تکنیک‌های نقاشی رنسانس

رنسانس عصر تازه شدن هنر بود. عصری بود که در آن تمام اشکال هنر دوباره جوان

شد. در این دوران دنیا شاهد تحولات، تغییرات و اتفاقات عظیمی‌ بود. تغییر فضای

ارتودکسی به مدرن، بروز اشکال و تکنیک‌های جدید هنری. در حقیقت دوران

رنسانس هسته اصلی هنر امروز است. رنسانس ٣٠٠ سال به طول انجامید و در این 

مدت تکنیک‌های بسیاری ظهور کردند. این تکنیک‌های جدید و انقلابی مانند زمانی

که برای اولین بار در نقاشی از پرسپکتیو استفاده شد و همچنین کشف رنگ‌های

جدید (به عنوان مثال آبی لاجوردی) هنر را تماما به مرحله جدیدی برد. اگر به آثار

پیش از رنسانس بنگریم، به نابالغی و غیرواقعی بودن آنها به راحتی پی می‌بریم.

آثار هنری دوران رنسانس و پس از آن بیشتر به هنر مدرن امروز مربوط هستند و

تکنیک‌های نقاشی رنسانس جز جدانشدنی هنر مدرن محسوب می‌شوند.

امروز استفاده از پرسپکتیو و دیگر تکنیک‌ها به نحوی در ذهن همگان رخنه کرده

است که نمی‌توان اثر هنری را بدون آنها تصور کرد. نمی‌توان تمام تکنیک‌های

نقاشی رنسانس را برشمرد. در اینجا چهار تکنیک مشهور برای نقاشی در این دوران 

را به شما معرفی می‌کنیم. پس از پرسپکتیو، این چهار روش اصلی‌ترین تکنیک‌های

نقاشی رنسانس محسوب می‌شوند. تکنیک‌های زیر را متعارف‌ترین تکنیک‌های

نقاشی رنسانس نامگذاری می‌کنیم.

 

١. دوداندود (Sfumato)؛

٢. وحدت (Unione)؛

٣. رنگین‌کمانی (Cangiante)؛

۴. کیاروسکورو (Chiaroscuro)

 

این تکنیک‌های نقاشی رنسانس به دلیل نقشی که در پیشرفت هنر داشته‌اند

بسیار حائز اهمیت هستند.

 

 

١. دوداندود/ اسفوماتو (Sfumato)

 

برای افراد حرفه‌ای در هنر دوداندود یا اسفوماتو کلمه جدیدی نیست. دوداندود یک

تکنیک شناخته شده در استفاده از رنگ برای محو کردن خطوط و داشتن یک 

نقاشی هموار و یکدست است. بنابراین در نقاشی هیچ خط پررنگی باقی نمی‌ماند

و یک اثر محو از لبه‌های خلق می‌شود. این تکنیک توسط .....

 

بقیه در ( ادامه مطلب )

ادامه نوشته

"عدالت بر دوش فقرا می نشید" - تندیسگر: Jens Galschiot  دانمارکی

"لیلیت تریان" بانوی مجسمه سازی ایران

 

 

"لیلیت تریان" از پدر و مادری ارمنی در ۱۰ دی ۱۳۰۹ در محله نادری تهران و در

خانواده‌ای هنردوست متولد شد. درسال ١٣٣١ به آکادمی Beaux Art پاریس وارد

شد و پس از دریافت دیپلم آکادمی به تدریس در دانشکده هنرهای تزیینی تهران

پرداخت. 

پدرش کارمند عالی رتبه بانک ملی ایران بود و به زیبایی بنا و معماری اهمیت فراوان

می‌داد و مادرش مدتی در فرانسه و در رشته هنر تحصیل کرده بود و به واسطه

مشکلات تحصیل را رها کرده به ایران بازگشته بود. اما لیلیت به واسطه علاقه مادر

طراحی و نقاشی را جدی پیگیری کرد و بعد از پایان تحصیلاتش در مدرسه، در کنکور

دانشکده هنرهای زیبا شرکت کرد و قبول شد. اما مدتی بعد انصراف داد چون به آن

چیزی که دوست داشت نمی‌رسید. ۲۲ ساله بود که به پاریس رفت و در مدرسه

بوزار پاریس تحصیلاتش را ادامه داد. در مراحل آمادگی برای آزمون ورودی بوزار به

مجسمه‌سازی علاقمند شد و به طور جدی‌تر مجسمه‌سازی را دنبال کرد تا اینکه

معادل دکتری را از مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس فرانسه گرفت. او در نیمه دوم

دهه ۱۳۳۰ به ایران بازگشت و مدتی بعد یکی از نخستین استادان دانشکده

هنرهای تزئینی شد.

تریان می‌گوید: «پس از بازگشت در اواخر سال ۱۳۳۹ بود که من نمایشگاهی برگزار

کردم از مجسمه‌های سنگی، قالب‌گیری‌ها و طراحی‌هایم. همین نمایشگاه سبب

شد که هوشنگ کاظمی بیشتر با من آشنا شود. روزی به من گفت که ما

می‌خواهیم دانشکده هنرهای تزئینی را تأسیس کنیم و می‌خواهیم که تو هم بیایی

و در آنجا مجسمه‌سازی تدریس کنی.»

او 23 سال به طور حرفه ای در دانشکده های هنری معلمی کرده است. نام او در

فهرست آموزشگران تاریخ هنرهای تجسمی ایران درخشنده است. کم حرف زده

است ولی زیاد کار کرده است.

در سالهای نخست انقلاب 1359 به علت تغییر در سیستم آموزشی، دیگر از تجربیات

او در دانشکده ها استفاده نشد.

اما شاگردانی از او راه او را ادامه دادند، تعدادی از مجسمه سازان مهم در این دیار،

پیش او شاگردی کرده اند. تریان مادر زنده هنر در ایران نام گرفته است. نام او

مجسمه بر سردر آموزش هنر معاصر ایران ماندنی است.

از جمله آثار و فعالیت های وی وی می‌توان به مجسمه یادبود یپرم خان درکلیسای

مریم مقدس تهران، ساخت مجسمه یادبود" مسروب ماشتوتس" (مبدع الفبای

ارمنی) و نصب در کلیسای ترمانکچاج تهران، تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی،

برپایی نمایشگاه گروهی دانشگاه آزاد اسلامی، عضو هیات داوری بی ینال مجسمه

سازی تهران، برپایی نمایشگاه های متعدد ، عضو کمیسیون نصب مجسمه و بناهای

یادبود ایران در وزارت فرهنگ وهنر سابق، عضو هیئت مؤسس انجمن هنرمندان

مجسمه‌ساز ایران اشاره نمود.

 

شایان ذکر است، موزه هنرهای دینی امام علی (ع) در اسفند ۱۳۸۵ و همزمان با

برگزاری نخستین سمپوزیوم بین المللی مجسمه سازی تهران مراسم بزرگداشتی

برای لیلیت تریان که از اولین مجسمه سازان زن ایران محسوب می‌شود، برگزار کرد.

در این آیین لیلیت تریان با عنوان مادر مجسمه سازی ایران نام برده شد.

 

تدریس کاری بود که او ۲۳ سال به آن مشغول بود در دانشگاه‌ها و آموزشکده‌های

بزرگ ایران و تهران. هنگام تدریس کارهای ماندگاری هم انجام داد مانند تأسیس

کارگاه ریخته‌گری در دانشکده هنرهای تزئینی.

 

 

 

 

لیلیت تریان بانوی مجسمه سازی ایران از آماده شدن مجموعه‌ای از آثارش به شیوه

باتیک خبرداد.

 

او در مورد آثار جديدش گفت: “سال‌ها است که در کنار مجسمه سازی، نقاشی به

شیوه باتیک را هم دنبال می‌کنم و اکنون هم مجموعه تازه‌ای از این آثار را آماده

نمایش دارم.”

او افزود: “هنوز برای به نمایش درآوردن این مجموعه با گالری‌ها وارد مذاکره نشده‌ام

ولی در صورت فراهم شدن شرایط به نمایش مجموعه باتیک اقدام خواهم کرد.”

این هنرمند پیش کسوت در خصوص محتوای این آثار نیز بیان کرد: در این مجموعه

بیشتر از فیگور اسب و نقوش تزئینی استفاده کرده‌ام.

تریان در مورد فعالیت‌های مجسمه سازی‌اش هم گفت: این روز‌ها آتلیه‌ام لبریز از

مجسمه شده و اصلا دیگر فضایی برای ساخت و نگهداری مجسمه جدید ندارم برای

همین مدتی است از ساخت مجسمه فاصله گرفته‌ام و روی باتیک متمرکز شده‌ام.

این مجسمه ساز برجسته در پایان با اشاره به رواج تصورهای نادرست از تکنیک

باتیک تاکیدکرد: همه فکر می‌کنند که باتیک نوعی چاپ دستی است ولی این

اشتباه محض است. در واقع باتیک یک روش نقاشی با استفاده از عملیات رنگرزی

است و در شکل اوریژینال آن هربار تنها می‌توان یک نسخه از هر طرح را به دست

آورد و روشی تکثیری محسوب نمی‌شود. اگرچه روش‌هایی برای تکثیر این تکنیک

هم در بعضی نقاط مثل شهرستان اسکو به کار برده می‌شود، ولی چنین آثاری فاقد

اصالت هنری هستند و جنبه صنعتی پیدا کرده‌اند.

گفتنی است؛ باتیک یکی از روشهای انتقال نقش و رنگ بر روی پارچه است که در

کشورهایی مانند اندونزی، تایلند، سریلانکا، هند و ایران از قدیم کاربرد داشته‌اند.

 

 

منابع :

 

http://tandismag.com/1106/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D8%AF%D9%8A%D8%AF-%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D9%88%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9.html

  

همشهری آنلاین-  سه شنبه 14 تیر 1390 - 12:05:18

 

http://zibashahr.com/1394.10/5461.html

 

 

 

 1- اسلاید شویی از آثار ایشان (MP4)

 

2- فیلم مستندی از زنگی ایشان ، کاری از مرکز گسترش سینمای مستند

و تجربی، به کارگردانی "محمد صفا"، به نام "بانو" را می توانید از آدرس زیر

تهیه نمایید. 

 

http://filmnet.ir/film/760/%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88

 

 

3- گفتگویی با لیلیت تریان - روزنامه اعتماد ( PDF)

 

 

مت گالا Met Gala

 

در تقویم مد، اولین دوشنبه ماه می، به عنوان “اسکار مد” شناخته شده است.

“Met Gala” (مت گالا)، یکی از بزرگترین مراسم مد و لباس است که هر ساله در این

روز به نفع موزه هنر متروپولیتن برگزار می‌شود. قیمت بلیط این مراسم، ۳۰,۰۰۰ دلار

است و اکثر برندهای مطرح، از چهره های برتر و مشهور، برای حضور در این مراسم

دعوت به عمل می آورند.

 

تم انتخابی این موزه، برای نمایش سال ۲۰۱۷، “Rei Kawakubo” است؛ یکی از

مهمترین و تاثیرگذارترین طراحان ژاپنی، که  برند “Comme des Garçons” را در سال

۱۹۶۹ راه اندازی کرده است. “Rihanna”، با لباس منحصر به فردی از این طراح در

مراسم حاضر شد.

 

“Gigi Hadid”، با لباسی از “Katy Perry ،“Tommy Hilfiger” با لباسی به رنگ قرمز

و با طراحی “John Galliano” و “Gisele Bündchen”، در لباس نقره ای رنگی از

“Stella McCartney” در این مراسم درخشیدند..

 

تم مراسم مت گالای هر سال را متناسب با نمایشگاهی که قرار است آن سال در

موزه مت برگزار شود انتخاب می کنند.

 

این مراسم بازتاب جهانی دارد و به نظر می رسد «مد و مذهب» که برای سال آینده

انتخاب شده یکی از جنجالی ترین تم هایی هست که تاریخ مت گالا به خود دیده

است.

 

چندی نگذشته؛ زمزمه ی یک سری اعتراضات به گوش می رسد ولی با توجه به

اوضاع فعلی جهان احتمالا هدف، اتحاد مذاهب باشد.

 

غالبا از بین طرحهای طراحانی که بیشتر از بقیه با تم مذهب کار کردند : ژان پل

گوتیه، حسین چالایان، گرت پو و دولچه گابانا هستند.

 

Pin -Up

 

 

در فرهنگ عامه و بیشتر میان جوانان چسباندن تصاویری از هنر پیشگان مشهور یا

دختران زیبای دوران، خوانندگان و... که جذابیتی برای پوستر شدن دارند، بسیار رایج

است.

 

دختر پوستری (پین آپ گرل : Pin-Up Girl) دختری است که در آغاز در سال ۱۹۴۴

لباس های آماده برای عرضه به بازار را بر تن کرده و برای تصاویر تبلیغی به کار گرفته

می شد.

 

تصاویر پین آپ ها در برش روزنامه هایی که تصاویر زنان زیبا را دارند، مجلات، کارت

پستال ها و لیتوگراف ها وگاه بر روی تقویم های دیواری و برگه های پاسور یافت می

شد. همچنین این تصاویر برای تبلیغ محصولاتی نظیر نوشابه های کوکاکولا به کار

برده می شدند.

 

زویی موزرت Zoë Mozert زاده ی سال 1907 میلادی یک نقاش آمریکایی و از

معروفترین مدل های نقاشی پین- آپ بود. او اغلب مدل خودش بود و با استفاده از

دوربین یا آینه ها خود را در ژستی که می خواست قرارداده و نقاشی می کرد.

 

موزرت در سال 1925 وارد مدرسه هنری فیلادلفیا شد و در طول کار خود صدها جلد

مجله و پوستر فیلم ها را نقاشی کرد. او به خاطر نقاشی با پاستل و تصاویر

واقعگرایانه ی زنان مشهور است.

 

سایر تصاویر در ( ادامه ی مطلب )

ادامه نوشته

یک جفت کفش - ونگوگ

 

 

A Pair of Shoes

 

Vincent van Gogh

 

DATE: 1886; Paris, France

 

STYLE: Post-Impressionism

 

GENRE: still life

 

MEDIA: oil, canvas

 

DIMENSIONS: 37.5 x 45 cm

 

LOCATION: Van Gogh Museum, Amsterdam, Netherlands

 

 

تابلوي ساده كه سال 1886 خلق شده مفهوم فلسفي عميقي را

 

به مخاطب القاء مي كند. ون گوگ، نقاش امپرسيونيستي هلندي

 

در اين تابلوي نقاشي يك جفت كفش پوتين مانند را كه به يكديگر

 

بسته شده اند، با سبكي ساده كشيده است. فلاسفه و مورخان

 

هنر تاكنون به كرات بر اساس اين تابلوي نقاشي درباره ماهيت هنر،

 

استفاده از تفسير و طبيعت هستي بحث و جدل كرده اند. تفسيرهاي

 

گوناگون از اين تابلو باعث شده اثر ونسان ون گوگ به اثري بحث

 

برانگيز در قرن بيستم تبديل شود. سال 1936 مارتين هايدگر، فيلسوف

 

برجسته آلماني براي نخستين بار درباره تابلوي «يك جفت كفش»

 

مقاله اي نوشت و باب بحث ها و جدل هاي بسياري را گشود. او در

 

همان سال تابلوي ونسان ون گوگ را در موزه شهر آمستردام، پايتخت

 

هلند ديد و مقاله اي را با عنوان «منشأ آثار هنري» با استناد به آن

 

نوشت. هايدگر با توجه فلسفه خاص خود كه هستي را با ترس از

 

مرگ قرين مي داند و همين ترس را مايه معنا بخشيدن به هستي

 

مي داند به تفسير تابلوي ون گوگ پرداخت. اما تفسير و جدل درباره

 

اين تابلوي نقاشي به همين جا ختم نشد. بعد از او بسياري از

 

فلاسفه و مورخان هنر درباره آن بحث كردند. ژاك دريدا فيلسوف

 

برجسته ديگري بود كه درباره تابلوي «يك جفت كفش» ونسان ون گوگ

 

به اظهارنظر پرداخت. 

 

 

 

برای مطالعه بیشتر :

 

بازخواني تفسير هايدگر  ( PDF )

 

روزنامه ایران ( PDF )

مجوسان

 به روشنی می توان دید که از مقطعی سه مرد "فرزانه"، پادشاه خوانده

 می شوند و کلاه یا دستار آنها جای خود را به تاج شاهی می دهد. در

 زمانی که نگاه به شرق قوت گرفته، آبای مسیحی آنها را به ایران و

 عربستان و هند نسبت می دهند، و زمانی که فتوحات استعماری رواج

 یافته، آنها را نمایندگان سه قاره ای می شمارند که در آن ....

 

 بقیه در این فایل ( PDF )

 

 

 

 

 ستایش مجوسان - هانس مملینگ - 1470 - نقاش فلاندری عصر رنسانس

 

 

 

 پتر پل روبنس

 

تکنیک:رنگ روغن روی بوم

/ابعاد  ۳۲۸ × ۲۴۷ سانتیمتر/تاریخ:۱۶۳۳-۱۶۳۴ میلادے

مکان:دانشگاه کمبریج،انگلستان

 

 

 

هیرونیموس بوش

 

 

.....  نام این سه مجوس یا "پیر فرزانه " به ترتیب : ملکیور، گاسپار و  بالتازار است. ملکیور پارسی، گاسپار هندی و بالتازار اهل بین النهرین (عراق) بوده است.

  

(مجوسان یا مغانی که نخستین ستایندگان عیسی بودند - نوشته : علی امینی نجفی )

کاشی کاری

 

 

سیر کاشی کاری از دوره صفویه تاکنون

 

در این فایل ( PDF )

گرافیتی

 

 

 دیوارنگاری یا گرافیتی به تصویر کردن نقش ها، اشکال، حرف ها،

 

نشانه ها، نمادها، الگوها و کلمه ها بر روی دیوارها و یا هر مکان

 

عمومی که به توان از آن به عنوان مکانی برای نوشتن، نقاشی،

 

کنده کاری و خط کشی کردن استفاده کرد، گفته می شود. دیوار

 

نگاشته ها، هرگونه علامتگذاری به حساب می آیند که می توانند

 

در شکل های نوشتن ساده حرف ها تا نقاشی های استادانه ظاهر

 

شوند.

 

این هنر تاریخچه ای بسیار کهن دارد و ریشه در سنگ نبشته های

 

تاریخی، غارها و کتیبه های باستانی و نقاشی های دیواری که در

 

ابعاد گوناگون دیده اید از همین دسته اند. در سده بیستم و کمابیش

 

همزمان با .....

 

 

( بقیه در ادامه مطلب )

ادامه نوشته

سوم ماه مه 1808 - اثر فرانسیس گویا

 

 

گروهی از مردم بیگناه اسپانیایی، به طرز وحشیانه ای توسط ارتش

 

“ناپلیون بناپارت” کشته می شوند. "گویا" به ما پیکر یک انسان بی گناه

 

را نشان داده در حالیکه دستانش را بالا گرفته به گونه ای برای ما یادآور

 

حالت مسیح بر روی صلیب می باشد. یک انسان بی گناه، که وحشیانه

 

به قتل می رسد. عناصر فرم در اینجا در خدمت موضع گویا در خصوص این

 

واقعه قرار گرفته اند.


این یکی از برترین نمونه های دوره رومانتیسم می باشد، برهه ای در

 

ادبیات، موزیک و در نقاشی که هنرمند در قالب فرم احساسات خود را

 

ابراز می کرده است.


زمانی که نقاشی دیگر در خدمت ایده های انتزاعی نبود. بلکه تا حد

 

زیادی  واکنشی عاطفی بود. و البته بیشتر نوعی واکنش فردگرایانه و

 

منحصر به فرد. این واقعیت که تا چه حد انسانها قادر هستند در قبال

 

یکدیگر رفتاری غیر انسانی داشته باشند!


و یک روش دیگری که “گویا” برای انتقال پیام خود به کار می گیرد 

 

“نمادگرایی” است. گویا از زبان نمادین  تاریخ بشر بهره می گیرد.

 

مردی که با لباس سفید دستان خود را بالا گرفته در واقع در وضعیت

 

مشهور “استیگماتا” را به تصویر کشیده شده و این نماد کشته شدن

 

یک بی گناه است.

 

( توضیحات تکمیلی در این فایل PDF )

"این یک پیپ نیست"  اثر "رنه ماگریت"  

"این یک پیپ نیست"  اثر "رنه ماگریت"  در سبک سوررآلیسم سال 1948

 

 

 

 

 

ماگریت نگاره یک پیپ را نشان می دهد که در نگاه اول، تصویری به

 

ظاهر ساده تبلیغاتی برای دخانیات به نظر می آید. ماگریت در پایین

 

تصویر متنی ( به فرانسوی   Ceci n'est pas une pipe) را کار کرده

 

است که معنای «این یک پیپ نیست» می دهد و این جمله در ظاهر

 

با محتوای اثر در تناقض است. اما به واقع، کاملاً صحیح است. این

 

نقاشی، یک «پیپ» (واقعی) نیست بلکه «تصویری از یک پیپ» را

 

نشان می دهد. این اثر آغازی بود بر تاثیر زنجیره وار آثار و الگوهای

 

هنری سوررئال بر هنرمندان اروپایی و آمریکایی، تاثیری که خود

 

نشات گرفته از فرهنگ رایج بود و همزمان در مقابل آن ایستاد.

 

این اثر سراسر چالش است، نه فقط برای کسانی که آن را می بینند

 

بلکه برای تمام ساختار هنری که برای قرنها محافظه کارانه حفظ

 

شده بود. ماگریت برای کسانی که این کار را می بینند، حق انتخاب

 

قائل شده است؛ شما به چشمان خود اعتماد می کنید یا به چیزی

 

که من به شما می گویم؟ در واقع نقاش با خلق اثری واقع گرایانه

 

و قراردادن جمله ای که تمام خصوصیات ظاهری موجود در کار را

 

نقض می کند، بینندگان را در برزخی هنری رها می کند.

 

ماگریت خود در مورد این اثر می گوید:  (( پیپ معروف، چگونه مردم

 

مرا برای این سرزنش خواهند کرد! و هنوز، آیا می توانی پیپ مرا

 

پر کنی؟ نه، این فقط یک نمایش است. اینطور نیست؟ پس اگر من

 

بر روی تصویر نوشته بودم «این یک پیپ است»، دروغگو بودم. )) 

 

 

 

"میشل فوکو" با الهام از این این نقاشی بخشی از اندیشه های

 

فلسفی خود را در کتابی به همین عنوان به رشته تحریر درآورده که

 

توسط آقای مانی حقیقی ترجمه شده است.

 

 

 

 

 

فرازی از این کتاب : 

 

«کار بازرسی اوراق شناسایی را به پلیس‌ها و بروکرات‌ها واگذار کنید

 

و بگذارید از هویتم بگریزم، گشایشی به من نشان دهید برای رهایشی

 

از استبداد چهره‌ام.»

 

«نشانه‌ها، که به‌گونه‌ای زیرکانه بر صفحه‌ای از کاغذ آراسته شده‌اند،

 

همان چیزی را متجلی می‌کنند که از آن سخن نیز می‌گویند، از بیرون،

 

از راه حاشیه‌ای که رسم می‌کنند از راه پدیدار شدن حجم‌شان بر

 

فضای خالی صفحه. و در ازای این، شکل مرئی حفاری می‌شود،

 

چروکیده به‌دست واژه‌هایی که از درون خراشش می‌دهند و با نادیده

 

گرفتن حضور ساکن و مبهم و بی‌نام، سرچشمه دلالت‌هایی که بر آن

 

نام می‌گذارند را به فوران وامی‌دارند، تعیینش می‌کنند و در جهان

 

سخن قرارش می‌دهند»

 

 

 

تکنیک: رنگ روغن روی بوم

 

ابعاد: ۶۲ × ۵۰ سانتیمتر

 

مکان: خانه بتهوون، بن آلمان

 

پرتره بتهوون اثر نقاش آلمانی، "یوزف کارل اشتیلر" است که در سال

 

۱۸۲۰ خلق شده است. این تک چهره، لودویگ وان بتهوون را در حال

 

تصنیف یکی از آثار معروفش، "میسا سولِمنیس"، نشان می دهد.

 

بیشک این اثر مشهورترین کار این نقاش آلمانی و شناخته شده ترین

 

تصویری است که در میان انبوهی از پرتره های منتسب به این

 

آهنگساز بزرگ آلمانی وجود دارد. این اثر ازنظر شباهت و هماهنگی

 

با سوژه تضمین شده است، زیرا اشتیلر تنها هنرمندی بوده که اجازه

 

گرفته در ملاقاتش با بتهوون و در جریان مهمانی هایی که در خانه

 

کالباخ برگزار شده بود، از وی پرتره ای بکشد. البته جزئیات صورت در

 

حضور خود بتهوون در طول برگزاری مهمانی کامل شده است، اما

 

دستها مدت زمانی بعد از تکمیل چهره شکل گرفته، که احتمالاً به

 

دلیل کم حوصلگی این آهنگساز مشهور در نشستن به عنوان مدل

 

بوده است.

 

 

 

@honartohi

بزرگان سورئالیسم و کوبیسم

 

 

 

در این عکس در ردیف ایستاده از چپ به راست ژاک لاکان،

 

سیسیل الوارد ( نقاش و همسر سالوادور دالی )، پی یر روردی

 

( شاعر مشهور مکتب سوررئالیسم )، لوییس لیرز ( مشهورترین

 

گالری دار پاریس در آن سالها )، پابلو پیکاسو، ولنتینو هوگو

 

( نقاش و هنرمند ) و سیمون دوبوار ایستاده اند.

 

در ردیف پایین هم بزرگان ادبی دیگری کنار هم نشستهاند: ژان پل سارتر،

 

آلبر کامو، میشل لیری (نویسنده سوررئالیست و قوم نگار)،

 

ژان آبیر (قوم نگار).

 

 این عکس تکرار ناشدنی همنشینی جماعتی بود که هر یک نقش

 

عمده ای در تغییر هنر و ادبیات جهان داشتند.

 

این عکس درست بعد از اتمام نمایشگاه پیکاسو در پاریس گرفته شده

 

است.

 

 این جمع دوستان مورد علاقه پیکاسو بودند که نظرشان برای پابلو

 

مهم بود و جزو نخستین نفرات بودند که آثارش را می دیدند و نظر می دادند.

کولوسئوم

 

 

 کولوسئوم (نام باستانی: Amphitheatrum Novum یا

 

Amphitheatrum Flavium، به ایتالیایی: Colosseo،

 

به لاتین: Colosseum) یک تماشاخانه در شهر رم در ایتالیا است. کولوسئوم

 

بزرگترین تماشاخانه در امپراتوری روم بوده با ظرفیتی میان ۵۰۰۰۰

 

تا ۸۰۰۰۰ نفر و ۸۰ درب ورودی.

 

ساخت کولوسئوم توسط وسپاسیان بین سالهای ۶۹ تا ۷۰ میلادی

 

پایه گذاری شد. پس از آن پسرش تیتوس در سال ۸۰ میلادی کار ساخت

 

آن را در زمین های باتلاقی میان تپه های اسکوئیلین و کائلین تمام کرد.

 

البته پس از او دومیتیان (برادر تیتوس) در کولوسئوم تغییراتی اعمال کرد.

 

به عنوان اولین آمفی تئاتر دائمی در روم کامل کرد.

 

امروزه بیشتر کولوسئوم را با تاریخ خونین نبرد گلادیاتورها در آن می شناسند.

 

در کولوسئوم گلادیاتورها با یکدیگر یا با حیوانات وحشی می جنگیدند و

 

اسباب سرگرمی تماشاچیان خود را ( که اغلب از اشراف بودند) فراهم

 

می کردند. برخی اعدام ها (مانند اعدام با رهاسازی حیوانات وحشی)

 

نیز در کولوسئوم انجام می شده است.

" قدرت زنان در مدیریت را به رسمیت بشمارید"

 

 

مجسمه معروف گاو خشمگین در خیابان وال استریت از این به بعد یک

 

همراه با خود دارد. مشاور بین المللی وال استریت که سومین مدیر

 

دارایی در جهان محسوب می شود، مجسمه ای برنزی به نام

 

"دختر بی باک" را درست روبروی مجسمه گاو قرارداده است که ارزش

 

آن بیش از ارزش هنری صرف است.

 

این دختر جوان با اعتماد به نفس و مبارزه جویانه در مخالفتی آشکار

 

با مجسمه همتای خود، خودنمایی می کند، که به معنای نشان دادن

 

جنگ برای نابرابریهای جنسیتی در نیروی کار امروزه است. با ایستادن

 

در مقابل "گاو" تسلط مردان، به خصوص در دنیای تجارت، او زنان را برای

 

انجام کاری مشابه قدرتمند می کند. یک پلاک روی زمین جلوی او نصب

 

شده است که می گوید:" قدرت زنان در مدیریت را به رسمیت بشمارید".

 

این مشاور علاوه بر نصب این مجسمه در روز جهانی زن و برگذاری

 

بزرگداشت زنان، برای 3500 شرکت نامه ای با این مضمون فرستاده

 

است که زنان بیشتری را در اعضای هیات مدیره خود قرار دهند.

 

 

 

مأخذ: مجله هنرهای تجسمی جهان

 

 

 

 

 

معماری روسیه

 کاخ کرملین

 

 

 کاخ کرملین  یک قلعه تاریخی است که بصورت مجتمع در قلب شهر

 

مسکو ساخته شده و (از جنوب) بر رودخانه مسکوا، (از شرق) بر میدان

 

سرخ و (از غرب) به باغ الکساندر مشرف است. بنای این کاخ در سال

 

۱۴۸۷ به پایان رسید.

 

نام مشهور این کاخ کرملین است (که بزبان روسی بمعنای دژ می باشد).

 

این کاخ از چهار قصر، چهار کلیسا و دیوار کرملین به همراهی برج های

 

کرملین تشکیل یافته است. از این کاخ به منظور اسکان رئیس جمهور

 

روسیه مورد استفاده  قرار می گیرد.

 

از هزاره دوم قبل از میلاد، این محل پیوسته محل اسکان مردمان بوده و

 

اصلیت آن دارای استحکامات بوده که به روی تپه کرملین (تپه بروویتسکی)

 

جائی که رودخانه نگلین نایا به رودخانه مسکوا می پیوندند، ساخته شده

 

است. در اوایل سده یازدهم، اسلاوها بخش جنوب – غرب تپه را به تصرف

 

خود در آوردند. این اقدام به منظور گواهی نمودن و صحه گذاری بر پایتخت

 

از دهه ۱۰۹۰ انجام شد. باستان شناسان شوروی در حفاری های خود

 

در منطقه آن را از زیر زمین خارج نمودند.

 

تا قرن چهاردهم این ناحیه به عنوان گراد مسکو شناخته می شد. استعمال

 

کلمه «کرملین» برای اولین بار در سال ۱۳۳۱ ثبت گردیده و ریشه لغوی آن

 

نیز مورد مناقشه می باشد. در سال ۱۱۵۶، «گراد» توسط پرنس یوری

 

دولگروکی گسترش یافت ولی در سال ۱۲۳۷۷ توسط مغولان نابود گردید.

 

بازسازی مجدد این شهر به سال ۱۳۳۹۹ و با چوب بلوط انجام پذیرفت.

 

 

 

 

 

 کلیسای جامع سنت باسیل

 

 

 یک کلیسای جامع در میدان سرخ مسکو روسیه است که به دستور

 

ایوان مخوف ساخته شد. این  کلیسا در مرکز مسکو قرار داشت و بلندترین

 

بنای مسکو تا سال ۱۶۰۰ به شمار می رفت.

 

سازه اصلی، «کلیسای تثلیث» و بعدها «کلیسای جامع تثلیث» است

 

که هشت کلیسای دیگر دور آن هستند و کلیسای دهم نیز در سال

 

۱۵۸۸ ساخته شد.

 

به عنوان قربانی سکولاریزم دولت شوروی این بنا در سال ۱۹۲۹ به طور

 

کامل تبدیل به موزه شد. از سال ۱۹۹۰ این بنا به همراه کرملین و میدان

 

سرخ به عنوان یکی از میراث های جهانی یونسکو شناخته شد.

 

گفته می شود که ایوان مخوف، چنان تحت تاثیر معماری کلیسای

 

جامع سنت باسیل قرار گرفته بود که دستور داد تا چشم های معمار آن،

 

پوستنیک یاکلووف را کور کنند تا دیگر  نتواند بنایی به آن زیبایی طراحی

 

کند، تا روزی رقیب این سازه نگردد. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فیلمی کوتاه درباره کلیسای سنت باستیل (MP4 )

معماری فرانسه

 "کاخ ورسای" مجموعه کاخ هایی در شهر ورسای در نزدیکی پاریس

 

است که به عنوان بزرگترین کاخ های سلطنتی جهان شناخته می شود.

 

معاهده ورسای، که به جنگ جهانی اول پایان داد، در این کاخ منعقد

 

شده است.

 

 

 

 

کلیسای زیبای "سنت شپل" در قرن دوازدهم میلادی به منظور نگهداری

 

مجموعه ای از آثار مقدس متعلق به شاه لوئی چهارم در Île de la cité

 

واقع در پاریس بنا گردید.

 

 

 

 

 

"موزه لوور" (  Musée_du_Louvre ) در مرکز پاریس قرار دارد. بیش از

 

۳۵ هزار اثر هنری و تاریخی در این محل نگهداری می شود و با بیش از

 

۹٫۵ میلیون بازدیدکننده در سال، پربازدیدترین موزه جهان است.

 

 

 

 

"میدان کنکورد" در انتهای خیابان شانزلیزه در پاریس قرار دارد. سر بسیاری

 

از رجال فرانسه نظیر آنتوان لاوازیه کاشف اکسیژن، لویی شانزدهم و

 

همسرش ماری آنتوانت در این میدان به زیر گیوتین رفت.  

 

 

ما مردم - We The People

 "شپرد فيرى" هنرمندي ست كه مجموعه ای از سه پوستر با عنوان

 

"ما مردم" منتشر كرده است.

 

پوسترها نشان دهنده ویژگی های یک زن مسلمان، یک زن لاتین و

 

یک زن امريكايى-آفریقایی ست.

 

"فيرى" افزود که هدفش این است که تصاویر را به گونه ای بچیند که افراد

 

به خاطر داشته باشند که "ما مردم" هستیم (همه یک عضو و یک واحد)

 

 "فيرى" درباره انتخابش برای نشان دادن این 3 گروه گفت:

 

"آنها توسط ترامپ نقد شده اند و الزاما آسیب پذیرترین ها خواهند بود

 

زیرا همواره این حس را که از طرف دولت ترامپ نادیده گرفته می شوند

 

را خواهند داشت."

 

 

 

 

 

مرگ مارا - نئو کلاسیسم

 

 

مهم ترین اثر "ژاک لویی داوید" ، "مرگ مارا" در سال 1793 است که شکوهی

 

تراژیک دارد. چرا که موضوع با صراحت و عاری از تمثیل ارائه شده است.

 

مارا از رهبران انقلاب و دوست داوید به ناچار همواره در یک حمام طبی

 

سر می کرد زیرا در جنگ و گریز با پلیس سلطنتی در فاضلاب پاریس

 

مخفی و مبتلا به بیماری پوستی شد. کارهایش را نیز همانطور که

 

در آب بود بر جعبه ای چوبی که میز کارش بود انجام می داد. در 13

 

ژوئیه 1793 شارلوت کورده امکان ورود به محل اختفای او را یافت و

 

یادداشتی به این مضمون به او داد:

 

 " من غمگینم و همین به من حق می دهد که به حسن نیت شما

 

امیدوار باشم. "

 

و وقتی مارا یادداشت را می خواند زن دشنه ای بر سینه اش نشاند.

 

پس از حادثه بی درنگ داوید را فرا خواندند تا در همان حال طرحی از

 

جسد را ترسیم کند.

 

 

در مرگ مارا نه تنها تاریخ کلاسیک بلکه شیوه ی بازنمایی جسد

 

سنتی مسیح - برای مثال سوگواری مریم بر جسد مسیح اثر

 

میکل آنژ-  و نور پردازی غیر مستقیم و بسیار درخشان کاراواجو و

 

پیروانش تداعی می شود.

یک آگهی خلاقانه در نیازمندی ها

معماری نیوز: ایجاد یک آگهی موفق در روزنامه کار آسانی نیست. از آنجا

 

که کلیت رنگ پرینتر دو رنگ سیاه و سفید است، همه محتوا با هم مخلوط

 

به نظر می رسد. اما در این جا یک روش بسیار خلاقانه به کار برده شده تا

 

یک محصول را از ما بقی به طور کامل جدا نماید.

 

مدیر خلاق کلمبیایی "فیلیپه سالازار"، در این آگهی غیر معمول برای

 

آشپزخانه Corona از یک شیوه منحصر به فرد استفاده نموده است.

 

به جای تلاش برای جلب مخاطب با شعار و تصاویر، "سالازار" تصمیم به

 

بازی با شکل آگهی بوسیله ایجاد توهم بصری گرفت. تنها با یک نگاه،

 

خوانندگان خواهند دید که چیزی در مورد این آگهی غیرعادی است.

 

خطوط مورب در میان صفحه، متون را به سمت یک نقطه گریز مرکزی

 

منحرف کرده و خطوط قائم بدون تغییر مانده اند تا یک فضای پرسپکتیو

 

یک نقطه ای را به نمایش بگذارد. با این حال، آگهی نیاز به بررسی

 

دقیق تر دارد تا کاملاً درک شود چه خبر است.

 

پس از بررسی نزدیک تر است، معلوم می شود که "سالازار" برای ایجاد

 

یک آشپزخانه 3D تایپوگرافی تبلیغ را به طور هدفمند مرتب نموده است.

 

چاپ به طور واضح کابینت های بالایی و پایینی، اجاق گاز همراه با هود

 

پخت و پز و ماشین ظرفشویی را فرم بخشیده و نشان می دهد. جای

 

تعجب نیست که این مفهوم هوشمندانه شدیداً موفق بود.

 

آشپزخانه Corona در حال حاضر از هجوم خریداران به سمت کسب و

 

کارش با بهره گیری از این تبلیغ لذت می برد. امری که "سالازار" برای آن

 

امیدوار بود.

 

 

" هویت: در ستایش ساندرو بوتیچلی"

 

 

" هویت: در ستایش ساندرو بوتیچلی" از معروفترین تابلوهای آغداشلو است.

 

این اثر براساس "پرتره مرد با مدال کازیموی پدر" اثر "ساندرو بوتیچلی"

 

در سال 1975 ( 1354 ) کشیده شده و در موزه هنرهای معاصر تهران

 

نگهداری می شود.

 

در کارِ بوتیچلی مرد جوان مدالی در دست دارد که بر آن نیمرخ

 

"کازیمو مدیچی" نقش شده. در کار آغداشلو مرد جوان چهره ندارد و

 

چهره اش به همان صورتی که در نقاشی بوتیچلی است بر مدالی که

 

در دست دارد دیده می شود.

 

آغداشلو دغدغه نابود شدن نقاشیهای سده پانزدهم و هنر دوران رنسانس

 

اروپا، از جمله کارهای ساندرو بوتیچلی، را داشت. به گفته داریوش

 

شایگان، هدف آغداشلو  (( به تصویر کشیدن نابودی تدریجی گرانبهاترین

 

چیزها و عالیترین رؤیاهاست. ))

 

آیدین آغداشلو ( زاده هشتم آبان ۱۳۱۹ در رشت ) نقاش، نویسنده،

 

منتقد فیلم و طراح هنرمند معاصر ایران است. آثار هنری او به خاطر

 

نمایش اندیشه مرگ و فنای تدریجی و نیز بازآفرینی کارهای مطرح کلاسیک

 

در قالبی نوگرا و سورئال شناخته شده‌اند. دو مجموعه خاطرات انهدام

 

و سال‌های آتش و برف وی از جمله مهم‌ترین مجموعه‌های هنر نوگرا

 

در ایران به شمار می‌روند.

 

آغداشلو کار طراحی، گرافیک و نقاشی را از نوجوانی آغاز کرد و در همان

 

جوانی تصویرگر کتاب‌های درسی ایران، مجلات و موسسه‌های خصوصی

 

شد. او مدتی مدیریت امور فرهنگی و هنری « دفتر مخصوص فرح پهلوی »

 

را بر عهده داشت و به گردآوری هنرهای ایران و جهان در این دفتر کمک

 

کرد. او همچنین از دست‌اندرکاران راه‌اندازی موزه هنرهای معاصر تهران

 

و موزه رضا عباسی بود که سرپرستی دومی را نیز مدتی در دست

 

داشت. پس از انقلاب، آغداشلو از جمله نامدارترین استادان نقاشی برای

 

نسل سوم نقاشان نوگرای ایرانی به شمار می‌رود.

 

آغداشلو تاکنون تنها دو بار در ایران نمایشگاه تکی برگزار کرده است که

 

نخستین آن در سال ۱۳۵۴ در انجمن ایران و آمریکا در تهران بود و دومین

 

بار در آبان ۱۳۹۳. غیر از شمار بسیاری نقاشی‌های نوگرا، از وی صدها

 

نوشته شامل نقد هنری و سینمایی، پژوهش‌های تاریخ هنر و سفرنامه

 

باقی‌مانده است.

 

 

 

پ. ن. :

 

آلساندرو دی ماریانو دی وانی فیلیپپی

 

(ایتالیایی: Alessandro di Mariano di Vanni Filipepi)،

 

مشهور به ساندرو بوتیچلی (ایتالیایی: Sandro Botticelli)

 

(زاده ۱ مارس ۱۴۴۵ - درگذشته ۱۷ مه ۱۵۱۰) نقاش مشهور فلورانسی

 

دوران رنسانس ایتالیایی بود.

 

از نقاشی های مشهور او "تولد ونوس" و "پریماورا" و "پرتره مرد با مدال

 

کازیموی پدر" را می توان نام برد. ( اصل تابلو را در ذیل مشاهده می فرمایید. )

 

 

 

 

ریتون طلایی - شیر بالدار اکباتان

 

 

ریتون طلایی شیر بالدار اکباتان شاهکار هنر فلزکاری عصر هخامنشی

 

است. این ریتون بی نظیر که با ضرب چکش از طلای ناب ساخته شده

 

در میان تمام ریتون های مکشوفه از ویژگی و زیبایی خاصی برخوردار

 

است. در لغت نامه دهخدا کلمه تکوک معادل با ریتون ذکر شده است

 

و چنین آمده که: تکوک چیزی بود زرین یا آهنین به صورت گاو یا ماهی

 

یا مرغ و بدان شراب خورند.

 

ریتون طلایی اکباتان مشتمل بر مجسمه شیر بالدار متصل به جامی بلند

 

است، بدنه آن مزین به خطوط شیاردار افقی برجسته بوده، اطراف لبه

 

بالای آن دارای نقش گل‌های معمول در نقوش هخامنشی به نام گل‌های

 

نیلوفر آبی (لوتوس)و نقش زنجیره‌ای است.

 

بال‌های شیر تا محاذات گوشهای آن بالا آمده، چگونگی صورت، گردن،

 

دهان، دندان، چشم، بینی و پنجه‌های جلو انداخته شیر با نقوش

 

برجسته متعدد تخت جمشید، از نزدیک قابل مقایسه می‌باشد. بلندی

 

این ریتون ۲۳ سانتیمر، طول آن در جهت سر و دم شیر ۲۱ سانتیمتر،

 

پهنای زیرین بدنه آن ۸ سانتیمتر، قطر دهانه بالای ریتون ۱۲ سانتیمتر

 

و وزن آن ۱۸۷۵ گرم است.

 

ریتون طلایی اکباتان از نمونه مشابه خود(ریتون شیر غران) که در موزه

 

متروپولیتن نگهداری می شود با ظرافت بیشتری کار شده و از نظر ابعاد

 

بزرگتر و دارای تزیینات بیشتری است.

 

زیبایی و منحصر بفرد بودن ریتون طلایی اکباتان در میان تمام ریتونهای

 

مکشوفه، آن را تبدیل به یکی از نمادهای هنر غنی و پیشرفته باستانی

 

ایران نموده است.

 

ریتون طلایی اکباتان یا hegmataneh rhyton  هم اکنون در موزه ملی

 

ایران یا موزه ی ایران باستان در خیابان سی تیر تهران نگهداری می شود.

 

 

 

ماخذ:

 

http://sassanids.com/%D8%B1%DB%8C%D8%AA%D9%88%D9%86-%D8%B7%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%86/

مجسمه باکره سوگوار ( پیه یتا ) - میکلانژ

"باکره سوگوار" یا "پیه تا" ذهنیت پردازی جسم بدون جان عیسی در آغوش مریم

 

است که در حال سوگواری می باشد. این مجسمه اثر میکل انژ مجسمه

 

ساز شهیر ایتالیایی است که در موزه واتیکان نگهداری می شود.

 

 

 

پسر انسان - رنه ماگریت - 1864

پسرِ انسان (به فرانسوی: Le Fils de l'homme) یکی از شناخته شده ترین

 

آثار نقاش فراواقع گرا (سورئالیست) بلژیکی، "رنه ماگریت"

 

(۱۸۹۸ - ۱۹۶۷ میلادی) است.

 

این نقاشی مردی با کتی خاکستری رنگ و کلاهی لبه دار بر سر را

 

نشان می دهد در حالی که چهره اش به طور کامل با سیبی سبز رنگ

 

پوشیده شده است.

 

ماگریت این اثر را در سال ۱۹۶۴ میلادی و پس از درخواست های بسیار از

 

وی برای کشیدن پرتره ای از خود، خلق کرد. پنهان شدن غیرمنتظره چهره

 

پشت سیبی سبزرنگ از عدم توجه نقاش به هویت و شهرتی که از این

 

هویت منتج می شود، اشاره دارد.

 

ماگریت همیشه در کارهایش باورها، حس کنجکاوی و فرضیات از پیش

 

تعیین شده آدمی را به چالش کشیده است و سعی می کند تا به مخاطب

 

نشان دهد چقدر ساده لوحانه و با اطمینان از حقایقی حرف می زند که

 

از محدوده شناختش خارج است.

 

مسعود قدیمی

 

 ماگریت، خود در مورد این اثر گفته است:

 

هرچیز که ما می بینیم خود چیز دیگری را پنهان می کند. ما همیشه

 

می خواهیم چیزی که پنهان است را با چیزی که می بینیم، ببینیم، اما

 

این امکان پذیر نیست. انسان ها اسرارشان را خیلی خوب پنهان می کنند.

 

 

نقاشی های " هایپررئال "

اگرچه در برخی موارد هنر به معنای تاکید بر جدا شدن از واقعیت است،

 

اما سبک "هایپر رئالیسم" یا "فراواقعیت" به طور کامل این مرز را از میان

 

می برد. در حقیقت، نقاشی‌ها و مجسمه‌هایی که توسط هنرمندان

 

هایپر رئالیست خلق می شوند تفاوتی با عکس‌های وضوح بالا ندارند.



این در شرایطی است که برای خلق برخی نقاشی‌های هایپر رئالیسم

 

تنها از ابزارهای ساده‌ای مانند مداد و خودکار استفاده می شود. تصاویر

 

هایپر رئالیستیک به طور معمول 10 تا 20 برابر اندازه منبع اصلی بوده،

 

اما همچنان از وضوح بالا در رنگ، دقت و جزئیات برخوردار هستند. بسیاری

 

از نقاشی‌های سبک هایپر رئالیسم با استفاده از رنگ پاش و رنگ‌های

 

اکریلیک، روغنی و یا ترکیبی از هر دو کشیده می شوند.

 

 

 

دیگو فازیو - مداد :

 

 

 

 

 

 

استیو میلز - رنگ روغن :

 

 

 

 

پدرو کامپوس - رنگ روغن:

 

 

 

 

پل لانگ - مداد:

 

 

 

 

ترسا الیوت - رنگ روغن:

 

 

 

 

جیسون گراف - اکریلیک:

 

 

 

 

فرانکو کلون - مداد:

 

 

 

 

ریو سوکه فوکاهوری: 

 

 

موریس اشر

 

 

" موریس کرنلس اشر" در ۱۷ ژوئن ۱۸۹۸ در لیوواردن مرکز ایالت فریسلاند

 

در بخش شمالی هلند پا به دنیا نهاد. او دوره ی دبیرستان و بیشتر جوانیش

 

را در آنجا گذراند. وی از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ تحت نظر "جسورن موسکویتا"

 

در هارلم به تحصیل در رشته ی گرافیک پرداخت. او آخرین سفر مطالعاتی

 

خود را که از سواحل ایتالیا تا اسپانیا بود با کشتی اقیانوس پیما اجرا نمود.

 

در این سفر از روی معرقهای الحمرا و مسجد لامزکویتا در کوردوبا به کپی

 

برداری پرداخت. وی در ۲۷ مارس ۱۹۷۲ درگذشت.

 

 

 

 

 

او به خاطر آثار ملهم از ریاضی خود در جهان مشهور است. این هنرمند

 

می توانست با نقاشیهای خود سازه هایی ترسیم نماید که به نظر

 

غیرممکن می رسیدند.

 

ویژگی کارهای او استفاده از اشکال و عملیات ریاضی است، از جمله اشیاء

 

غیرممکن، اکتشاف بی‌نهایت، انعکاس، تقارن، ژرفانمایی، بریدن و یا امتداد

 

اضلاع و زوایای چندوجهی ها، هندسه هذلولی، موزائیک‌کاری و مانند آن‌ها.

 

 مفهوم دیگری که در نقاشیهای این گرافیست زیاد به چشم می خورد،

 

دگردیسی و تبدیل و تناسخ یک موجود به موجودی دیگر در زنجیره ای

 

بی انتهاست.

 

یکی از مشهورترین آثار او « دستانی که نقاشی می کنند » است. 

 

 

 

 

 

 

پاپیه ماشه

 

 

" پاپیه ماشه " اساساً واژه ای فرانسوی است. در فرهنگهای لغات به معنی

 

کاغذ فشرده شده آمده است ( پاپیه به معنای کاغذ و ماشه به معنای مچاله

 

کردن و علت نامگذاری آن این است که کاغذ را پس از خمیر کردن با سریش

 

مخلوط کرده و تحت فشار قرار می دهند تا زیر ساخت کار تولید شود.) و

 

معمولاً به اشیای مقوایی که سطح آنها به وسیله ی مینیاتور تزئین و با لاک

 

مخصوص پوشش یافته است اطلاق می شود. سابقه ی این هنر که در

 

گذشته نقاشی روغنی یا نقاشی لاکی نامیده می شد ،مشخص نیست.

 

لیکن در آثار موجود در موزه .....

 

 

( بقیه در ادامه مطلب )

ادامه نوشته

بانوی طلایی؛ الهه اسرار آمیز گوستاو کلیمت

 

 

"آدله بلوخ باوئر" یکی از حامیان فعال هنر در صحنه فعالیت های فرهنگی

 

شهر وین بود. ولی پس از پدیدار شدن به عنوان مدل یکی از نقاشی های

 

پرتره "گوستاو کلیمت" به یک نماد مشهور بدل شد.

 

خواهش یا چالش؟

 

در پرتره های آدله بلوخ باوئر به سختی می توان دریافت در پشت چشمان

 

زلال و تیره او، تنها زنی که گوستاو کلیمت نقاش نمادگرای اتریشی و عضو

 

جنبش موسوم به "جدایی طلب" وین نه یک بار بلکه دو بار پرتره او را

 

کشیده چه می گذشت. ولی بدون شک او زن عمیق و اسرار آمیزی است.

 

او به عنوان "بانوی طلایی" شاخص و بیانگر اوج فعالیت های هنری

 

گوستاو کلیمت در سالهای موسوم به "دوران طلایی" است. او هم .....

 

بقیه ( در ادامه مطلب )

ادامه نوشته

"عرش بر زمین افتاد" اثری از : حسن روح الامین