ادرس کانال تلگرامی

کانال تلگرام:
t.me/nagvayeasheghi
نجوای عاشقی

یادم هست در دوران کودکی‌ام، کارت‌هایی برای بازی بود، با موضوعات فوتبال، هواپیما و ... و من مجموعه‌ای از اغلب آن‌ها داشتم. آنقدر نسبت به آن‌ها حساسیت داشتم که اگر آسیب می‌دیدند یا خراب می‌شدند تا مدت‌ها غصه می‌خوردم. اما امروز دیگر آن کارت‌ها را ندارم، نمی‌دانم چه شدند و البته دیگر اهمیتی هم ندارد. آن‌ها به خاطره‌ای دور و مبهم تبدیل شدند که اگر روزی هم پیدایشان کنم بعید است بیشتر از چند دقیقه مشغولم کنند.

اهمیت آن‌ها ریشه در کودکانه‌های من داشت. معیارهایی که امروز اعتباری ندارند. از آن زمان تا کنون کارت‌های بازی متفاوتی برایم مهم شده ولی به تدریج فراموش شده‌اند.

حالا آموخته‌ام، بسیاری از رویدادها و وقایع و دستاوردهای زندگی اصالتی ندارند، ماندگار نیستند، توابعی هستند از زمان و مکان. درست مثل خیلی از آدم‌ها و رفتارهایشان. یاد گرفته‌ام نباید برای بدست آوردن و یا از دست دادن بسیاری از آن‌ها ناراحت و نگران باشم. یاد گرفته‌ام ما نمی‌توانیم همه‌ی موضوعاتی را که دلخواهمان است یا آزارمان می‌دهد را حذف یا کنترل کنیم، اما می‌توانیم با بزرگ شدن از درون، آن‌ها را به حداقل درخورشان فرو بکاهیم.

حالا آموخته‌ام، باید از انگاره‌های گمراه کننده بپرهیزم. باید معیارهایی داشته باشم که با آن‌ها، روزمرگی را از فضیلت تمییز دهم. به صداهایی با فرکانس‌های خاص واکنش نشان دهم. کلامی که جانم را فربه ‌کند. سایر حرف‌ها و صداها را فقط بشنوم. به دوستی می‌گفتم وقتی به شنیدن صدای داستایفسکی، کافکا، کامو و دیگر صاحبان اندیشه عادت کنی، چه اهمیتی دارد فلان کس چه می‌گوید.

باید بر روی موضوعاتی تمرکز کنم که تاریخ مصرف نداشته باشند، در زمینی بازی کنم که سطح تراز بالایی داشته باشد.

این‌ها به من کمک می‌کند بهترین نسخه از خودم باشم.

سعید عرب پناهی

دیماه 1403