"آوت سایدر آرت" یا "هنر در حاشیه" - OUTSIDER ART
هنرمندان غیر آکادمیک یا "اوت سایدر آرتیست" ها کسانی هستند که به صورت
غریزی و فارغ از اسلوب و قوائد، بدون داشتن سواد آکادمیک به خلق آثار هنری
می پردازند. آوت سایدر آرت" شکلی از آفرینش هنری است و اغلب توسط افرادی
خلق میشود که اصطلاحا به آنها "Common" یا عوام میگویند. آنها هیچ ارتباطی
با دنیای هنر و نخبگان فرهنگ "Cultural Elite" نداشته و آموزش هنری را در هیچ
شکلی تجربه نکردهاند. این عبارت در مقابل "این سایدر آرت" یا Official Art قرار
میگیرد که به معنای هنر رسمی یا تعلیم داده و پذیرفته شده در آکادمی و
آموزشگاهها است.
آوت سایدر آرت در واقع عنوانی است که «راجر کاردینال» منتقد انگلیسی در سال
۱۹۷۲ مطرح کرده است و در حقیقت همان Non Academic Art (هنر یا هنرمندانی
که به رسمیت شناخته نشده یا نمیشوند) است.
به دلیل اینکه اکثر این هنرمندان بیسواد یا کم سواد هستند در دنیای حرفه ای از
آنها قدردانی نمی شود و عمدتاً پس از مرگشان شناخته یا مورد توجه قرار
می گیرند. پدیدآورندگان این هنرها بدون عمد، تماس و اشراف به سبک ها و
تحولات تاریخی در هنر و صرفأ بنا به ضرورت و نیازهای شخصی، فارغ از ملاحظات
اجتماعی و اقتصادی با دستاوردهایی بدیع و شیوه هایی وسواس گونه در قلمروی
بسیار بکر دست به هنر آفرینی می زنند و آثارشان شکلی از لایه های عمیق و
تجربیات تحریف شده است . . .
2- سابقه 2
جنگ جهانی اول تازه به پایان رسیده بود که جوانی ۱۷ ساله از خانهی پدری در بندر
لههاور به پاریس و آکادمی ژولین رفت تا هنر بخواند. او به زودی با هنرمندان بهنامی
چون خوان گریس (گری)، آندره ماسون و فرنان لژه دوست شد و بعد از شش ماه
آکادمی را به خاطر نفرتآور بودن ترک کرد تا خودش، شخصاً فارغ از نگاه محدود
آکادمی به سراغ هنر برود. به این ترتیب بود که ژان دوبوفه، فرزند یک تاجر ثروتمند
به شمایل هنر خام یا بدوی تبدیل شد.
سالها بعد از روزی که دوبوفه آکادمی هنر را ترک کرد، راجر کاردینال، استاد
دانشگاه کنت، کتاب «هنر در حاشیه» را به سال ۱۹۷۲ منتشر کرد. او نخستین
کسی بود که به شکل جدی به سراغ این جریان در هنر رفت و واژهی «هنر در
حاشیه» را به جای واژهی «هنر خام» یا «هنر خشن»، واژهی ابداعی دوبوفه،
پیشنهاد داد. با اینحال کوشش کاردینال از تعبیر دوبوفه وسیعتر بود. واژهی ابداعی
دوبوفه، «هنر خام»، به آن گروه از آثار هنری اطلاق میشد که خارج از جریان اصلی
هنر خلق شده بودند و مشخصاً شامل آثار هنری کودکان یا آثار هنری خلق شده
توسط بیماران بیمارستانهای روانی میشد. ولی اصطلاحی که کاردینال پیشنهاد
داد، «هنر در حاشیه» به شکلی جامع میکوشید تا همهی انواع هنرهایی را شامل
شود که خارج از نهادهای هنری – گالریها، آکادمیهای هنری یا موزهها – خلق
میشدند. کوشش کاردینال این بود که بتواند به همهی هنرمندانی بپردازد که
هیچگاه به مدرسهی هنر نرفته بودند و به اصطلاح خودآموخته بودند، در عینحال او
کوشیده بود تا همهی آن دسته هنرمندانی را که هنر بدوی خلق میکردند را هم در
دایرهی شمول نظریهاش قرار داده و توضیح دهد. به شکل معمول ویژگیهای «هنر
در حاشیه» شامل خلق جهانهایی فانتزی، فکرهای غیرمعمول یا غیرقابل پیشبینی
و وضعیت ذهنهای رواننژند میشود.
موقعیت و اعتبار فراوان ژان دوبوفه که هم هنرمندی موفق بود و هم شم اقتصادی
داشت از یک سو و مطالعات راجر کاردینال باعث شد که از دههی ۱۹۷۰ توجهها به
جریان «هنر در حاشیه» جلب شود. به این ترتیب بود که بسیاری از هنرمندان بدوی
یا خودآموخته اقدام به تأسیس نهادهای هنریِ مخصوص خودشان کردند. از سال
۱۹۹۳ جشنوارهی سالانهی هنرهای در حاشیه در شهر نیویورک پا گرفت. جدا از این
لااقل دو مجلهی تخصصی به زبان انگلیسی دربارهی این جریان هنری منتشر
میشود که میکوشد هنرمندان خودآموخته را پیدا و معرفی کند.
3- زیر شاخه ها
«هنر در حاشیه» را به چند زیرشاخه تقسیم میکنند که «هنر خام» یا «هنر
خشن» ژان دوبوفه یکی از زیرشاخههای اصلی محسوب میشود که به آثار هنری
بیماران بیمارستانهای روانی اطلاق میشود، یعنی افرادی که به واسطهی
بیماریشان به شکلی از جامعه طرد شدهاند.
هنر فولکلور یکی دیگر از زیرشاخههای مهم «هنر در حاشیه» محسوب میشود.
این تعبیر هر چند در ابتدا به آثار هنری خلق شده توسط کولیها یا اقوام بدوی
اروپایی اطلاق میشد ولی الان به شکل وسیع به همهی آثار هنری فولکلوریک در
همهی فرهنگها و بین همهی ملتها و قومیتها هم اطلاق میشود.
هنر ذهنی شاخهی دیگری از «هنر در حاشیه» محسوب میشود. اینگونهی هنری
به آن دسته از آثار هنری اطلاق میشود که هنرمند بر اساس اعتقادات مذهبیاش
آثار هنری خلق کند.
«خیالیسازی» که یک جریان هنری پردامنه و قدیمی در ایران است ذیل این
زیرشاخه تعریف میشود که در ایران صرفاً به واسطهی نقاشی قهوهخانهاش
شناخته میشود و سایر انواع «خیالیسازی» چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند.
هنر منفرد یا هنر حاشیهای نیز یک زیرشاخهی دیگر «هنر در حاشیه» محسوب
میشود که به هنرمندانی اطلاق میشود که شدیداً با جریانات جاری هنر در
تعارضند.
هنر بدوی از زیرشاخههای مهم «هنر در حاشیه» محسوب میشود؛ این زیرشاخهی
هنری به آن دسته از آثار هنری که بیشتر بر اساس غریزه خلق شدهاند اطلاق
میشود.
خلاقیت نو نام یکی دیگر از زیرشاخههای «هنر در حاشیه» است که به آن دسته از
هنرمندان اطلاق میشود که در حدفاصل بین هنر حاشیهای و جریان اصلی قرار
دارند. به این ترتیب این هنرمندان ممکن است که به شکلی فعال در نگارخانهها و
صحنهی هنر حضور یابند، ولی آثارشان واجد ویژگیهای منحصر به فردی است که
آنها را از جریان بدنهی هنر مستقل میکند.
آخرین شاخهی «هنر در حاشیه» به آثار هنریای میپردازد که در محل زندگی
هنرمندان خلق میشود و شامل تغییر دادن ظاهر و محیط زندگی هنرمندان است.
به عنوان مثال «برجهای واتس» یکی از مهمترین آثار هنری این زیرشاخه محسوب
میشود. این مجموعهی بسیار بزرگ در طول ۳۳ سال، از ۱۹۲۱ تا ۱۹۵۴ به دست
سیمون رودیا خلق شدند. او یک کارگر ایتالیاییالاصل بود که این برجها و سازهها را
در منطقهی واتس ایالت کالیفرنیای آمریکا ساخت.
4- سابقه در ایران
این جریان در هنر ایران هم سابقهای طولانی دارد. چنانچه ذکر شد، امروزه یکی از
جریانات مهم هنری در اوائل قرن ۱۴ هجری شمسی در دوران حکومت رضاشاه را
که «خیالیسازی» خوانده میشود ذیل این جریان هنری تعریف میکنند. چند سال
پیش، نمایشگاهی از آثار این هنرمندان که بسیاریشان گمنامند در موزهی هنرهای
معاصر تهران به نمایش درآمد. بعدتر نام هنرمندی چون زندهیاد مکرمه قنبری بر سر
زبانها افتاد و این بانوی اهل مازنداران خیلی زود به واسطهی نقاشیهایش به
شهرت جهانی رسید، چنانچه حتی خانهاش در دهی نزدیک بابل به عنوان میراث
فرهنگی ثبت شده.
مکرمه قنبری
حسن حاضر مشار
انجمن هنرمندان خودآموخته نیز چند سالی هست فعال شده. در فهرست هنرمندان
این انجمن نامهای معروف کم نیستند: لوریس چکناواریان، آهنگساز و رهبر ارکستر
، علی رهبری، موسیقیدان و رهبر ارکستر و سیدعلی صالحی، شاعر از اعضای
بهنام این انجمن هستند. انجمن هنرمندان خودآموختهی ایران چند سالی هست که
به شکل منظم اقدام به برگزاری نمایشگاه میکند و آثار اعضا را در معرض تماشای
عموم میگذارد.
از دیگر هنرمندان این عرصه در ایران می توان به اسامی زیر اشاره کرد:
امیر کمند، داود کوچکی، حسن حاضر مشار، سليم کرمی، عليخان عبدالهی،
گرگعلی لرستانی، محمدحسين آريايی، رضا شفاهی و محمد کاظم زاده
پنجمین سالانه ی آوت سايدر آرت به کیوریتوری آقای مرتضی زاهدی از 24 آذر ماه تا
8 دی ماه 1396 برگزار شد.
ایشان در سومین نمایشگاه سالانه (1394) گفته بود : با بهرهگیری از روشی
جامعهشناسانه، گفتگو و تمرکز بر هنر دیوانگان و افراد بیمار، معلولان ذهنی، یا هنر
عامه، هنر بازنشستگان آماتورها "Sunday painters"، هنر زندانیان، افراد بیکار یا
کسانی که به دلایل گوناگون از حضور در مناسبت و مشارکتهای اجتماعی طرد
شدهاند، شکل گرفت. گروهی از این افراد در طبقهبندی موضوعات جامعه شناختی
تعریف میشوند و باید آثارشان را در مسیر علم جامعهشناسی بررسی کرد. به
علاوه باید اشاره کرد که تجلیات بصری این دسته از هنرمندان از چنان صراحت
بیقید و بیانگری برخوردار است که به عقیده بسیاری از اصالت و قدرت بیشتری
نسبت به جریان اصلی و مرکز خلق اثر هنری برخودرار است.
زاهدی با اشاره به اینکه معمولا در ایران برای این هنرمندان از عبارت "هنرمند
خودآموخته" (Self-Taught art) استفاده میشود درباره استفاده از این عبارت برای
هنر "آوت سایدر آرت" گفت: به نظر من عبارت "هنرخودآموخته" بسیار کلی، نامفهوم
و تا حدودی غیر علمی است و مبین رفتارها و گرایشات همه هنرمندان "آوت ساید
آرت" نیست. شوربختانه در نمایشگاههایی -که هر از چندگاه- برای این هنرمندان
برگزار میشود اغلب استیتمنتی (statement ) وجود ندارد و آن انگشت شمار
نوشتههایی که موجود است بیشتر به بیوگرافی یا به توصیف روشهای ساخت و
پرداخت آثار این هنرمدان ختم میشود و به هیچ عنوان دریچهای درست و علمی از
چگونگی و چرایی آنچه که خلق شده یا خواست و تمایز این هنرمند با دیگر هنرمند
آوت سایدر آرت جهت درک و نزدیکی با آثارشان گشوده نشده است! به همین سبب
با وجود فعالیتهای پراکندهای که تا پیش از من صورت گرفته، هنوز فرهنگسازی
درستی رخ نداده است. و این به دلیل عدم تخصص و تمرکز مجموعهای است که
سعی بر فعالیت در این زمینه داشته یا دارند.
کیوریتور نمایشگاه "آوت سایدر آرت"با بیان اینکه در چند دهه گذشته و با وجود کشف
برخی از هنرمندان "آوت سایدر آرت" ایرانی تقریبا هیچ پژوهش یا متن قابل
ملاحظهای درباره آنها نوشته نشده است افزود: در خارج از ایران موزهها، گال
ریها، آرتفیرها، مجلات و مجموعهداران متعددی همچون "موزه آرت بروت لوزان"،
" موزه آوت سایدر آرت ال.ای.ام فرانسه"، "موزه آرکناین فرانسه"، "مجموعه
استدشووف بلژیک"، "گالری هامر در آمستردام"، "گالری کریستین برست در پاریس
و نیویورک" و... وجود دارند که به شکل تخصصی روی چنین ژانری فعالیت میکنند و
پژوهشها و مجموعههایشان را از طریق حضور در آرتفیرهای تخصصی که مهمترین
آنها در پاریس و نیویورک برگزار میشود و یا جستجو در اینترنت و... گسترش داده و
غنی میسازند. اکنون موزههای سیاری همچون The Museum of Everything وجود
دارند که آثار این هنرمندان را از نقاط مختلف جهان شناسایی کرده و آنها را به شکل
قابل توجهی معرفی میکنند.
وی ادامه داد: این در حالی است که در ایران و در هیچ بخشی، از آموزش و دانشگاه
گرفته تا موزهها و گالریداران و کلکسیونرها و هنرمندان و صنعت نشر و مطبوعات
و... که هرگز در چنین محیط هایی پرسشی جدی و قابل اعتناء در این زمینه صورت
نگرفته است! به عنوان مثال موزه هنرهای معاصر یکی از مراجعی است که موظف
است درباره این هنرمندان کار پژوهشی قابل توجه انجام داده و روی آنها
سرمایهگذاری کند. به علاوه هیچ ناشر کتابهای هنری نیز در ایران در زمینه "آوت
سایدر آرت" کتابی را ترجمه و منتشر نکرده است و به همین دلیل ابعاد مختلف این
نوع از هنر مطرح نشده است.
________________________________
1-
@honartohi
https://tandismag.com/52125/%D8%A2%D9%88%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B1%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86.html
http://www.honaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-4/74671-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%BA%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%DB%8C-%D9%84%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%D8%B2%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A2%D9%88%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%D8%B1%D8%AA
2- حافظ روحانی، تندیس:
https://tandismag.com/14652/%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87.html