کیوریتور Curator

تاریخچه نمایشگاه‌گردانی به تکنیک‌هایی برمی گردد که "مارسل دوشان"  در سال

۱۹۳۸ در اجرای نمایشگاه بین‌المللی سوررئالیست‌ها در پاریس به‌کار برد. این

تکنیک‌ها ترفندهایی ساده و هوشمندانه برای تأثیر فوری، شدید و غریب بودند که

دوشان به آن‌ها احتیاج داشت، به منظور ارائه آثار سوررئالیست‌ها در بیرون از موزه و

فضای آکادمیک و نظام سنتی متداول. آثاری که بر این بیرون ماندن اصرار داشتند.

 

 

برای اطلاعات بیشتر در این خصوص ابتدا نظر مدیر مرکز فرهنگی – هنر چارسو که

در ایلنا به چاپ رسید را می خوانیم و سپس دو مجموعه در قالب PDF  برای مطالعه

بیشتر ارائه می گردد.

 

 

گفت‌وگو با مدیر مرکز فرهنگی هنری چارسو ، خبرگزاری ایلنا  95/5/17 :

 

مدیر مرکز فرهنگی هنری چارسو با بیان اینکه اقتصاد هنر در ایران مهم‌تر است،

گفت: معتقدم کیوریتوری در ایران هم‌پا و نزدیک به اتفاقاتی که در جهان است پیش

خواهد رفت اما مهم این است که مسائل مربوط به اقتصاد هنر در کشور ما اولویت

دارد و بیشتر تعیین‌کننده است تا فعالیت‌های پژوهشی و علمی.

 

کیوریتور کیست؟ آیا کیوریتوری شغل است؟

 

واژه «کیوریتور» ازجمله واژه‌های نسبتا جدیدی‌ست که چند سالی است وارد عرصه

هنرهای تجسمی ایران شده است. شاید اواخر دهه هشتاد روی برخی از پوسترها،

در کتابچه‌ها، نقدها و دیگر متون به این عنوان برمی‌خوریم. این کلمات وارداتی در

بیشتر موارد بدون بار معنایی کامل خود به فرهنگ، هنر و بازار ما واردشده‌اند،

بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که با آگاهی کامل از تمامی جوانبش آن را به کار

ببریم.

این کلمه که بیشتر با عنوان «نمایشگاه‌گردان» یا «هنرگردان» در ایران ترجمه شده

یکی از مهمترین موضوعات در حوزه هنر معاصر است.

کیوریتوری که تخصصی بینارشته‌ای است می‌تواند در نوع نگرش جامعه به مقوله

فرهنگ و هنر تغییر ایجاد کرده یا موجب ایجاد حرکت‌های هنری نو شود.

در تمام دنیا دقیقا برخلاف کشورما، معمولاً پژوهشگران هنر و علوم اجتماعی و گاه

هنرمندانی که توانایی‌ آن را دارند؛ .....  ( بقیه در ادامه مطلب )

 

 

1- فایل روزنامه شرق PDF

2- فایل سایت تندیس PDF

ادامه نوشته

"آوت سایدر آرت" یا "هنر در حاشیه" - OUTSIDER ART

در یادداشت های پیشین به " هنر خام " ( ART BRUT )  "ژان دوبوفه"

اشاره شده بود. اکنون در این یادداشت به بحث مبسوط تری از این رویکرد یعنی

" هنر در حاشیه " پرداخته خواهد شد و اشاره خواهد شد که "هنر خام یکی از زیر

شاخه های آن می باشد:

 

1- شرح کلی " هنر در حاشیه"

2- زیر شاخه های آن

3- نمایشگاه های سالانه و هنرمندان مطرح آن در ایران 

4- ویژگی های این رویکرد

 

 

( بقیه در ادامه مطلب ) 

ادامه نوشته

مینیمالیسم

در هنر های تجسمی (مثل مجسمه سازی، نقاشی، عکاسی و…)، مینیمالیسم

(minimalism) یک سبک یا رویکرد است که هنرمند، سادگی را اساس خلق آثار

خود قرار می دهد. یعنی از روش های ساده و خالی از پیچیدگی استفاده می کند،

که یکی از مهم ترین آن ها، کاهش المان های بصری می باشد. مینی مالیسم در

زبان فارسی، «ساده گرایی»، «هنر کمینه» یا «کمینه گرایی» نیز نامیده می شود.

 

در عکاسی، مینیمالیسم یک بیان یا شرح بصری واضح است – همان ساده تر کردن

درک عکس که در بالا اشاره شد. داستانِ عکس، ساده می شود، المان ها کاهش

می یابند و فضای تمیز اضافه می شود.

 

@MisterPhotographer

 

 

 

________________________________________________________________

تألیف و ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری

منبع:راسخون

 

واژه "تأثیر" در واقع سطحی را توصیف می‌کند که یک اثر هنری در آن قرار دارد. و این

همان چیزی است که هنر مینی مالیسم امیدوار است که با به کار گیری ساده‌ترین

ابزارهای ممکن به دست آورد. جنبش هنر مینیمالیستی که در زمان خود در مقابل

هنر اکسپرسیونیسم انتزاعی قد علم کرد باعث شده است نگاه اکثر هنرمندان

نسبت به بوم نقاشی پیش رویشان تغییر نماید.

 

مفهوم هنر مینیمالیستی

اولین هنرمندانی که خود را مینیمالیست می‌دانستند در برابر هرکسی که تلاش

می‌کرد آنها را اکسپرسیونیست خود خوانده بنامد می‌ایستادند. در حقیقت، هنر

مینیمالیستی از تضادهای زیادی با اکسپرسیونیسم برخوردار بود. این هنر حول

محور اشکال هندسیِ عمدتاً ساده متمرکز بود ـ اشکال یک دست و متقارن و غالباً

مکعب شکل که از پیرامون پیچیده‌ی خود جدا شده و با استفاده از رنگ‌های ترکیب

نشده بر روی بوم نقاشی به تصویر کشیده می‌شوند.

 

مربع سیاه

 

 

یکی از اولین هنرهایی که به عنوان هنر "مینیمال" نعریف گردید توسط کازیمیر مالویچ

ارائه گردید. این هنر به مربع سیاه معروف است. نقاشی مربوطه نیز فقط همین

است ـ یعنی یک مربع سیاه بر روی بوم سفید. آن گونه که کازیمیر شرح داده است،

روغن روی بوم خلوص یک احساس را به تصویر می‌کشد و این مفهوم در اصل از

مفهوم والا گرایی روسی مشتق گردیده است. مربع سیاه نمایانگر احساس است و

پس ‌زمینه‌ی سفید هم خلاً موجود در ورای احساس است که در انتظار پر شدن از

احساس است تا دو باره کنترل‌تان را در دست گیرد.

 

جنبش مینیمالیستی

 

به بیان یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان جنبش مینیمالیستی به نام فرانک استلا، "آن

چه می‌بینید همان چیزی است که می‌بینید." این نقل قول را می‌توان به عنوان

شیوه‌ای جهت نگرش نسبت به آثار هنری مینیمالیستی به کار گرفت. البته،

برداشت‌تان از آن چه می‌بینید در واقع تحت تأثیر نظرات و عقاید است. اثر استلا با

عنوان " ازدواج منطق و ژولیدگی" (1959) به تأثیر و نفوذ تجاری وی اشاره داشت.

اد رینهارد، مینیمالیسم را این گونه توصیف می‌کند: "هر چه مواد بیشتری به اثر

هنری اضافه کنید این اثر شلوغ‌تر شده و در نتیجه بدتر می‌شود. بیشتر نمود کمتری

دارد و کمتر از نمود بیشتری برخوردار است. چشم‌ها ممکن است نگاه واضح و

شفاف را در معرض تهدید قرار دهند. برهنگی زشت و ناپسند است. هنر با خلاص

شدن از شر طبیعت و ذات آغاز می‌شود." هنرمند آوانگارد روسی با نام داوید

بورلیوک می‌نویسد: "مینیمالیسم نام خود را از حد اقل ابزارهای به کار رفته می‌گیرد.

نقاشی مینیمالیستی کاملاً واقع‌ گرایانه است ـ در واقع اثر نقاشی همان سوژه

نقاشی است."

 

نگاهی به جنبش مینیمالیستی، 1960

 

منشأ

 

می‌توان باور داشت که جنبش واقعی هنر مینیمالیستی در اواخر دهه‌ی 1960 از

نیویورک نشأت گرفت. این زمان تقریباً همان زمانی است که مینیمالیسم ادبی پا به

عرصه نهاد. هنر مینیمالیستی ساده‌گرایی افراطی را به تصویر می‌کشید و از نگرش

عریانی در لفافه برخوردار بود، نگرشی که آثار هنری مینیمالیستی را از نگاهی

مشخص و متمایز برخوردار می‌ساخت. مهم‌ترین ویژگی‌های هنر مینیمالیستی

همان ویژگی‌هایی هستند که این هنر را از هنر اکسپرسیونیستی متمایز می‌سازند

ـ یعنی فاقد اشاره‌های فرهنگی است، افکار عمومی رایج را باز تاب نمی‌دهد، و به

هیچ وجه نظرات و عقاید هنرمند را در قالب نقاشی یا مجسمه‌ی مربوطه بیان

نمی‌نماید.

 

نام‌ها

 

با گذشت زمان این هنر با عناوین برجسته‌ای هم چون "هنر الفبایی"، "لیترالیسم"

و "هنر کاهنده" معروف گردید. با این حال، اکثر هنرمندان جنبش این نام‌ها را

نپذیرفتند. یکی از این هنرمندان دونالد جود نام داشت که به خاطر ساختارها و

بنیان‌های "هنر جعبه‌ای" خویش معروف گردیده است. جود از افراد پیش گام جنبش

مینیمالیسم در دهه‌ی 1960 محسوب می‌شد. آثار وی در قالب "ساختارهای اولیه"

به نمایش گذاشته شدند. "ساختارهای اولیه" نام یک نمایشگاه گروهی تاریخی

است که در سال 1966 در موزه یهود نیویورک برگزار گردید. کارل آندره، دان فلاوین،

سل لویت و دیگر نام‌های شاخص جنبش مینیمالیستی نیز در کنار جود قرار داشتند.

 

دیگر قالب‌های هنر

 

اگر چه مینیمالیسم را می‌توان به دیگر قالب‌های هنری هم چون هنر پاپ یا لند آرت

(می‌تواند درباره‌ی این که کدام هنر از دیگری مشتق شده بحث نمود) مرتبط نمود،

اما مینیمالیسم سبک خود سر و لجوج آثار هنری خود را حفظ می‌نماید، سبکی که

به سادگی دیده می‌شود اما در عین حال مانند دیگر هنرها (و حتی شاید بیشتر از

دیگر هنرها) نگرشی جدی نسبت به افکار انسان فراهم می‌آورد. مینیمالیسم در

عین حال از این مفهوم تبعیت می‌نماید که زیبایی در چشمان بیننده است، اما

تبعیت آن از این مفهوم چنان ساده است که می‌توانیم ساعت‌ها درباره‌ی تأثیرات اثر

هنری به بحث و گفتگو ادامه دهیم.

 

گذر یک جنبش

 

در اواخر دهه‌ی 1960 جنبش مینیمالیستی اگر چه کاملاً از هم نپاشید اما از

گام‌های خود کاست و به حالت سکون در آمد. هنرمندان رو به جلو حرکت نمودند و

منتقدین به شدت از مینیمالیسم انتقاد نموده و آن را خسیس و سر در گم نامیدند.

گاهی نیز واژه‌ی "مینیمال" را با حالتی تحقیر آمیز در مورد آن به کار می‌گرفتند.

برجسته‌ترین اظهارات انتقادی درباره‌ی جنبش مینیمالیستی را می‌توان در مقاله‌ای

به قلم مایکل فراید مشاهده نمود. این مقاله "هنر و شی‌ءوارگی " (1967) نام

داشت.

در اواخر دهه‌ی 1960، هنرمندان مینیمالیست با استفاده از هنر مجسمه سازی و

لند آرت تعریف مجددی از مفهوم مینیمالیسم ارائه نمودند تا تفاوت میان شیء و هنر

مربوط به آن شیء را از میان بردارند. از جمله جنبش‌هایی که در این زمینه شکل

گرفتند جنبش "نور و فضا" نام داشت که تحت تأثیر جان مک لافلین قرار داشت. آثار

هنری این جنبش‌ها غالباً شامل سازه‌هایی می‌شدند که از موادی هم چون شیشه

و صمغ درست شده بودند. همه‌ی آثار هنری مرتبط با ایده‌ی مینیمالیسم که در

دوران پس از جنبش مینیمالیستی ارائه شدند به آثار "پست مینیمالیسم" معروف

شدند.

از نظر هنرمندان مینیمالیست، کمتر بودن و گزیدگی همواره گویاتر است. آن‌ها

همواره از قرار دادن یک شیء دیگر در کنار شیء نقاشی شده بر روی بوم نقاشی

خود داری می‌ورزند. آنها معتقدند که چنین کاری باعث سر در گمی نا خواسته

می‌شود. این همان باوری است که هنر مدرن را تغییر داده و تغییر می‌دهد و امید

است که در آینده نیز تغییر دهد.

اوتوپیا و دیستوپیا

داشتم راجع به کتاب " مجمع دیوانگان " آقای " عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی "

می خواندم که ظاهراً اولین کتاب آرمانشهری است که یک نویسنده ایرانی در سال

1303 به رشته تحریر درآورده است.

گفتم شاید خوب باشد راجع به مفاهیم " اوتوپیایی " و " دیستوپیایی " نیز مطالبی

ارائه شود که در فایل PDF  زیر آن ها را جمع آوری کردم.

 

دانلود فایل

کتابخانه ملی جمهوری چک، پراگ

میزان پیشرفت و رشد کشورها به میزان ارزشی است که برای کتاب و

کتابخوانی قائل هستند.

یک عکس عالی

عزیزانی که با اساتید موسیقی ایران آشنا هستند ، حتماً از دیدن این عکس

مشعوف می شوند.

 

والتر بالتز

 

"والتر بالتز" همان کسی است که "جی ام فلگز"، طراح مشهور آمریکایی، از چهره

اش به عنوان تصویر نهایی « عمو سام » - نماد سیاسی آمریکا - استفاده نموده

است.

عکاس : دیوید درایر ( 1970 )

اثر آلیشا مارتین در مادرید، آبشاری ساخته شده از پنج هزار کتاب، که از پنجره

بیرون می ریزند.

اشاره ای است به عصر دیجیتال و اینترنت و بی توجهی مردم به کتاب و کتابخوانی.

اهرام مرویه

 

این اهرام در سودان واقع شده اند و محل دفن پادشاهان بوده اند. تعداد این

اهرام در سودان حدود 220 هرم می باشد.

در چارراه برده فروشان 

نخاس* پیر، فردا

یک خطبه در ستایش آزادی

ایراد می کند

 

ای روزگار شعبده باز نهان گریز

یک مشت آجیل خنده وقت تماشا

در جیب ما بریز

 

محمد رضا شفیعی کدکنی

______________________

* نخاس : برده فروش