عاشقانههای محمود درویش (1) - ریتا
گاهی اوقات یافتن واقعیت در انبوه اخبار و گفته های صادقانه و مغرضانه، به راحتی امکانپذیر نیست، خاصه آنکه رنگ و بوی سیاسی هم داشته باشد. اینکه علت اصلی جدایی و فراق این دو دلداه چه بود چندان اهمیتی ندارد، آنچه که مهم است، قربانی شدن عشق در مسلخ سیاست و ایدئولوژی است.
محمود درویش[1] (زاده ۱۳ مارس ۱۹۴۱ – ۹ اوت ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی بود که نوشته هایش بیشتر به مسئله فلسطین مربوط میشد و در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت بسیار داشت. وی مدتی عضو سازمان آزادیبخش فلسطین بود و در ۱۹۹۳ در اعتراض به پذیرش پیمان اسلو از این سازمان استعفا داد.
او تاکنون بیست و دو مجموعه شعر منتشر کرده و برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست. یدالله گودرزی، محمدرضا شفیعیکدکنی، موسی بیدج، علیاصغر کرمی، حمزه کوتی و سهند آقایی از مترجمان اشعار وی به زبان فارسی هستند.
محمود نمیخواست چیزی از زندگیاش به بیرون درز کند. شاید به دلیل محافظهکاری درخلق و خوی برخاسته از تربیت روستایی یا شرمی که در اعماق وجودش خانه کرده بود ( آن طور که دوست گرمابه و گلستانش غانم زریقات[2] توصیف میکند) شاید هم به این میلش برمیگشت که روابط صمیمیاش پشت حصار پیچیده بماند، تا کتمان و ابهام مورد نیاز اسطوره شخصی خود را مهیا سازد.
وی علیرغم قدرت بالای شعری و جذابیت آنها، تیزهوشی، خوشسیمایی و کاریزمای شخصی از جمله افرادی نبود که رابطهاش با زنها را به نمایش بگذارد و در اشعارش برخلاف بسیاری از شاعران و نوآوران جهان هیچ نامی از آنها نمیبرد.
البته ریتا که محمود در چندین شعر از او نام میبرد استثنای قاعده بود که بعدها مشخص شد که این اسم حقیقی وی نیست و الهام بخشِ شاعر، در اوایل جوانی، کسی نبود جز دختر یهودی به نام ......
(( بقیه در ادامه مطلب ))
1-Mahmoud Darwish
2- Ghanem Zureiqat