یادداشتی بر کتاب " عطر سنبل، عطر کاج "
یادداشتی بر کتاب " عطر سنبل، عطر کاج "
نوشته ی خانم " فیروزه جزایری دوما " با ترجمه ی آقای " محمد سلیمانی نیا "
نمی دانم نویسنده چرا فکر کرده خاطرات بسیار سطحی یک ایرانی مهاجر به آمریکا
می تواند برای خوانندگان آن جذاب باشد؟ چهل تکه ای از نوشته های پراکنده، بدون
رعایت ساختار و ظرافت های ادبی و داستان نویسی که برای شخص من تنها
تأسفی از اتلاف چند ساعت گرانبها به جای گذاشت.
وقتی از مردم مهربان و با فرهنگ آمریکا !! و توالت های تمیز و محیط بدون خاک و
پشه، اینچنین با علاقه و شگفت زدگی سخن می گوید، در واقع مؤلفه های کم مایه
ای را برای رحجان موقعیت انتخاب کرده و همچنان این حسرت را بر دل خواننده فهیم
و عمیق باقی می گذارد که چرا غالب نویسندگان ما فاقد آن نگاه نقاد و موشکافانه
ای هستند که حرفه ای هایی نظیر "رومن گاری" در رمان " خداحافظ گاری کوپر" در
تحلیل جامعه آمریکا ارائه داده اند. [ البته از این قیاس مع الفارق عذر خواهی می
کنم .]
نویسنده در حالی که سعی دارد خود را فردی خوشبخت نشان دهد که توانسته
"رویای آمریکایی" را تحقق بخشد و این "گنج پنهان" !! را کشف کند، ناخودآگاه رنج
بی هویتی و سرگشتگی خود در این برزخ را نیز به خواننده منتقل می کند و سعی
دارد با تک مضراب های طنز - آن هم از نوع استند آپ کمدی های دم دستی - آن را
لطیف تر کند و بد تر از آن وقتی غرق لذت از تعریف و توصیف اماکن و شعف حضور در
آن هاست، گریزی فریبکارانه به ایران می زند که "آه ، افسوس هیچ جایی ایران نمی
شود!! "
ایشان برای افزایش کشش روایت ها، از تحقیر مادر و پدرش - که در اینجا نماد دو
ایرانی سنتی هستند - کوچکترین ابایی ندارد، آن ها را در مقابل فرهنگ آمریکایی
مایه خجالت می داند و از اینکه می تواند نام ایرانی اش را به یک نام غربی تغییر
داده و پس از ازدواج ملقب به نام خانوادگی شوالیه ها – دوما – شود شدیداً خرسند
است.
جریان خاطرات ایشان به دو بخش قبل و پس از انقلاب بازمی گردد، یک نقطه عطف
زمانی که مردم آمریکا از مرحله ی اینکه تا به حال اسم ایران را نشنیده اند به مرحله
ای می رسند که موضوع گروگان گیری را دستمایه تحقیر و توهین همه ی ایرانی ها
می کنند و جالب اینکه نویسنده برای فرار از این اتهام ملیت خود را انکار می کند. اما
نمی گوید همین آمریکایی های با فرهنگ با ملت ما چه کردند و با پول نفت
کشورهایی نظیر ماست که این گونه تفرعن می کنند.
کاش در مقابل زرق و برق زندگی آمریکایی، نویسنده بزاق جاری از دهانش را پاک
می کرد و با استعانت از مدرک اخذ شده از برکلی، به تحلیلی عمیق تری از این
سال های حضور در آمریکا می پرداخت تا خوانندگان جوان تر، مبنایی صحیح تر از
"رویای آمریکایی"، داشته باشند.