تکرار نبودنت
"دوستت دارم" را در دستانم میچرخانم ،
از این دست به آن دست .
پس چرا هر وقت میخواهم به دستت بدهم نیستی ؟
چرا اینجا نیستی تا "دوستت دارم" را از جنس خاک کنم ،
از جنس تنم
و با بوسه بپوشانمش بر تنت ؟
بگذار "دوستت دارم" را از جنس نگاه کنم ،
از جنس چشمانم
و تا صبح به نفسهای تو بدوزم .
عباس معروفی
+ نوشته شده در شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 0:4 توسط بصیرت
|
این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است