مبانی " سه گانی " نوشته دکتر علیرضا فولادی

 

ساختار کلی سه‌گانی

سه‌گانی، شعری‌ست سه‌مصراعی در شا‌خه‌ی موزون و سه‌سطری در شاخه‌ی سپید با یک ضربه‌ی  ذهنی که بهتر است در مصراع یا سطر سوم آن بخورد:

 

آنچنان عاشقم که همواره

روی او را در آب می‌بینم؛

من نخوابیده خواب می‌بینم.

 

شاخه‌های سه‌گانی

با آنچه گذشت، سه‌گانی دو شاخه دارد که عبارتند از: «سه‌گانی وزن‌دار یا موزون» و «سه‌گانی بی‌وزن یا سپید».

تعریف اجمالی سه‌گانی موزون بر پایه‌ی فرم بیرونی آن :

سه‌گانی موزون، اجمالا شعری‌ست سه‌مصراعی که وزن مصراعهای آن متساوی (کلاسیک) یا نامتساوی (نیمایی) باشد و کلمات قافیه (و احیاناً ردیف) آن نیز، در مصراعهای اول و سوم یا دوم و سوم بیاید.

نمونه‌ی سه‌گانی کلاسیک با کاربرد قافیه در مصراعهای اول و سوم :

 

بعد از این، «جور دیگر ...»؛

ای کلاغان! بیایید!

بعد از این، آدمک پر!

 

نمونه‌ی سه‌گانی کلاسیک با کاربرد قافیه در مصراعهای دوم و سوم :

 

دستهای گشوده کافی نیست؛

گام بردار، گام - ای آدم! -

آدمکها نمی‌رسند به هم.

 

نمونه‌ی سه‌گانی نیمایی با کاربرد قافیه در مصراعهای اول و سوم:

 

حرفهایت قشنگ است،

آری، اما تو رنگین‌کمانی،

حرف رنگین‌کمان هفت‌رنگ است.

 

نمونه‌ی سه‌گانی نیمایی با کاربرد قافیه در مصراعهای دوم و سوم :

 

درخت، پنجره شد،

ولی چه سود

که پشت پنجره یک شاخه از درخت نبود؟

 

با این وصف، بر پایه‌ی تعریف بالا، هر «نوخسروانی»، سه‌گانی‌ست، اما هر «سه‌گانی»، نوخسروانی نیست، زیرا نوخسروانی، اجمالا شعری‌ست سه‌مصراعی که وزن مصراعهای آن متساوی (کلاسیک) باشد و کلمات قافیه (و احیانا ردیف) آن هم، در مصراعهای اول و سوم بیاید.

دونمونه از نوخسروانیهای اخوان ثالث:

 

آن گران‌کالای عشق‌آیین که نازان می‌خروشد

وز بدان نالد برم، چون گویمش این تا نرنجد؟

کآن که جنس ارزان فروشد، مشتری بر وی بجوشد

 

این مثل خوش می‌سرود از کولیان رقّاصه‌ای:

جام بر پیشانی و در رقص، کای بهرام گور

هیچ عامی نیست کاندر وی نباشد خاصه‌ای

 

تفاوت سه‌گانی موزون با نوخسروانی :

چنان كه در تعريف سه‌گانی موزون بر پایه‌ی فرمهای بیرونی آن خوانديم، اين قالب، اجمالا چهار فرم بیرونی اصلی دارد:

1- كلاسيك با كاربرد قافيه در مصراعهاي اول و سوم:

 

مثل خواب هزارساله‌ی ارگ،

دم یک صبح قرمز پاییز،

در تو تعبیر می‌شوم،  ای‌ مرگ!

پاييز رحيمي

 

2- كلاسيك با كاربرد قافيه در مصراعهاي دوم و سوم:

 

در سیاهی ِ چشم تو گم شد

چین و تاب سپید پیرهنم؛

چشم بگشا! نگاه کن! تو منم.

فاطمه مجيدي

 

3- نيمايي با كاربرد قافيه در مصراعهاي اول و سوم:

 

ای فروغ ماه !

من نگفته‌ام همیشگی؛

از میان ابرهای پاره‌پاره گاهگاه!

محمدشريف سعيدي

 

5- نيمايي با كاربرد قافيه در مصراعهاي دوم و سوم:

 

درخت نیلی‌پوش!

میان پیرهنت اشتیاق، جان دارد

و چشمهای تو بسیار آسمان دارد.

روح‌الله بهراميان

 

از ميان اين چهار فرم، تنها فرم اول، نوخسرواني است و سه فرم ديگر نه. براين‌پايه، اولا  تا اینجا سه‌گاني سه فرم اصلی از نوخسرواني بيشتر دارد و ثانيا تا همین‌جا نوخسرواني تنها يكي از فرمهای متعدد سه‌‎گانی را تشكيل می‌دهد. بنابراين، ادعای اين كه نوخسروانی با سه‌گانی يكی‌ست، ادعايی به دور از دانش خواهد بود. همچنین شاخه‌ی سه‌گانی سپید نیز قابل ذکر است که آن هم دلیل دیگری بر گسترده‌تر بودن آن از نوخسروانی‌ست.

 

هفت اصل سه‌گانی‌

 

اين هفت اصل يا به تعبير شاعرانه، «هفت فرمان»، فعلا در حد ذكر عناوين آورده می‌شوند و توضيح آنها را می‌گذاريم برای بعد:

1- ايجاد برخورد ميان عاطفه و تفكر يا برعكس.

2- توجه به كشف و اتفاق شاعرانه.

3- عبور عمقی يا سطحی از پديده‌ها.

4- برابر داشتن جوانب صورت و معنی با گرايش به جانب معنی.

5- رعايت ايجاز.

6- بهره‌برداری از شگردهای وي‍ژه‌ی «امثال و حكم» و «كاريكلماتور» و «گزين‌گويه».

7- كاربرد زبان ساده و در عين حال، استوار.