و خلوتش

بهشتی است

که خداوندانش به تسلیم سر فرود آورده‌اند

در عظمتی

که خلأش

رمز زیستن است و تنفس

 

خانه‌اش

طراوتی دارد

 از عشق و آفتاب و سعادت

 

و آغوشش جزیره تابناکی است

که رویاهای زمستانی‌ام در آن جا می‌گیرند

...

بر آنم

چون شرم

بر گونه‌اش جا گیرم

تا شاید مگر

با شبنم رخسارش

فرشتگان را دیداری کرده باشم

 

شمس لنگرودی