من آسمان پر از ابرهاي دلگيرم
اگر تو دلخوري از من، من از خودم سيرم
من آن طبيب زمين گير زار و بيمارم
که هر چه زهر به خود مي دهم نمي ميرم
من و تو آتش و اشکيم در دل يک شمع
به سرنوشت تو وابسته است تقديرم
به دام زلف بلندت دچار و سردرگم
مرا جدا مکن از حلقه هاي زنجيرم
درخت سوخته اي در کنار رودم من
اگر تو دلخوري از من، من از خودم سيرم...
فاضل نظري
+ نوشته شده در شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ ساعت 0:57 توسط بصیرت
|