خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشتِ همسایه
گرچه می گویند: می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری، داروگ ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری ، داروگ ! کی می رسد باران؟
نیما یوشیج
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ ساعت 0:48 توسط بصیرت
|