هيچ مي داني
چرا چون موج
در گريز از خويشتن پيوسته مي كاهم ؟
زان كه بر اين پرده ي تاريك اين خاموشي نزديك
آنچه مي خواهم نمي بينم
و آنچه مي بينم نمي خواهم
محمدرضا شفيعي کدکنی
+ نوشته شده در جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۱ ساعت 23:23 توسط بصیرت
|
این فصل را با من بخوان، باقى فسانه است