بر دکه ی روزنامه فروشی
باران
به شکل الفبا می بارد
دوست دارم
چند حرف و شاخه گلی در منقار بگیرم
و منتظرت بمانم
باران عصر
موزون و مقفا
می بارد... می بارد... می بارد
و تو
دیر کرده ای
گل ها
مثل پرندگان به دام افتاده در کف من می لرزند
تو نخواهی آمد
و شعر
داستان پرنده ای است
که پرواز را دوست دارد و
بالی ندارد.
شمس لنگرودی
+ نوشته شده در شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ ساعت 22:34 توسط بصیرت
|